ایوب بودن گلشیری

مصاحبه

چرا از میان آثار داستان‌نویسان معاصر، سراغ هوشنگ گلشیری رفتید؟ اینجا سلیقه و ذوق بی‌تأثیر نیست. برای شخص من، همان‌طور که در شعر، فروغ تافته جدا بافته‌ای است، در رمان معاصر هم گلشیری این‌گونه است. از سوی دیگر، نثر معاصر اساساً مدیون چند نویسنده است که یکی از برجسته‌ترین آن‌ها حتماً هوشنگ گلشیری است. دلیل شما برای
جزئیات

«وصیت‌ها» منتشر شد

اخبار

«وصیت‌ها» جدیدترین اثر مارگارت اتوود و دنباله کتاب «سرگذشت ندیمه» به فارسی منتشر شد.
جزئیات

قرار تصویری اول لک‌لک‌بوک با کتاب‌خوان‌ها

پرونده

تیم لک‌لک بوک در تاریخ دهم آذرماه، مصاحبه‌ای با دوستداران کتاب در کتاب‌فروشی «اسم» انجام داد. در این ویدئو می‌توانید گزیده‌ای از این گفت‌وگوها را ببینید. با تشکر از کتاب‌فروشی اسم و تمامی دوستانی که در این قرار ما را همراهی کردند. به امید دیدار شما در قرارهای آینده.
جزئیات

نامه بهرام بیضایی به اکبر رادی پس از مرگش

پرونده

پنج دی سالروز تولد بهرام بیضایی کارگردان و نمایشنامه‌نویس برجسته‌ی ایرانی است. همچنین این روز یادآور سالمرگ اکبر رادی، نمایشنامه‌نویس بزرگی است که به عنوان «چخوف» ایرانی شناخته می‌شود.
جزئیات

سال بلوا

کتاب

کتاب سال بلوا دومین رمان عباس معروفی، نویسنده‌ی محبوب ایرانی، بعد از رمان سمفونی مردگان است. نویسنده در این کتاب شرایط اجتماعی، سیاسی و فرهنگی نابسامان را در هر جامعه‌ی بدون ثبات و رشد نیافته و شخصیت‌های متفاوت که مدام به دنبال قدرت‌اند را به تصویر می‌کشد.
جزئیات

سفارش کتاب

لیست کتاب مورد نیاز خود را به لک‌لک بوک بسپارید و در محل موردنظر تحویل بگیرید. برای سفارش کتاب، کتاب‌های مورد نظر را با جستجو در سایت به فهرست درخواستی بیفزایید، یا کتاب‌های درخواستی را به صورت تایپی به لیست اضافه کنید. دقت کنید که برای کتاب‌های ترجمه شده، ناشر یا مترجم مورد نظرتان را حتما قید کنید.
جزئیات

سال نو مبارک

لک‌لک بوک سال نو را تبریک میگوید

تیم لک‌لک بوک، فیلم حاضر را به دو منظور تهیه کرده، اول تبریک سال نو و آرزوی سلامتی و شادی برای شما، دوم پاسخ دادن به سه سوالی که ممکن است برای شما جالب باشند:
سوال اول: ایده‌ی لک‌لک بوک از کجا آمد؟
سوال دوم: چرا این اسم برایش انتخاب شد؟
سوال سوم: با همراهی لک‌لک بوک به کجا می‌رسید؟

لک‌لک بوک

ویکی‌پدیا دانشنامه‌ای همگانی شد، چون به جای تکیه به «افراد خاص» از «عموم مردم» خواست اطلاعاتشان را به اشتراک بگذارند، یکدیگر را ویرایش کنند و به کامل شدن هم کمک کنند تا سود همگانی حاصل شود. بر این اساس ما نیز در تلاشیم تا در زمینه‌ی کتاب رسانه‌ای متخصص باشیم و برای رسیدن به این مهم، نیاز به خِرد جمعی شما کتاب‌دوست‌ها داریم. باور ما بر این است که «همه چیز را همگان دانند»، پس بستری فراهم کرده‌ایم تا همه بتوانند در مورد کتاب‌هایی که می‌خوانند بنویسند. بعد از مدتی لک‌لک بوک رسانه‌ی مرجعی خواهد بود که فارسی‌زبان‌های دنیا و ایرانیان با هر زبان و قومیت، به اطلاعات کتاب‌های مورد نیازشان دسترسی دارند و می‌توانند بهترین‌ها را انتخاب کنند. با این کار حلقه‌ی گمشده‌ی فرهنگ ما که «ضعف در کار تیمی» است، در جایگاه خودش قرار می‌گیرد و روزهای بهتر دور از ذهن نخواهند بود. همراه ما باشید تا در کنار هم برای این مهم تلاش کنیم.

ویژه‌نامه‌ی نوروزی لک‌لک بوک

مجموعه‌ی لک‌لک بوک اولین ویژه‌نامه‌ی نوروزی آنلاین خود را با مطالبی خواندنی تقدیم می‌کند:
ابتدا «سخن سردبیر» با حال و هوای این روزها را می‌خوانیم،
در بخش «گپ و گفت لک‌لک بوک با اهل قلم»، نسل جوان نویسندگان و مترجمان پرکارِ این روزها به ۶ سوال ما پاسخ داده‌اند؛
«آرزوی عجیب سال نو»ی نیل گیمن نویسنده آمریکایی بخش دیگر مجله است؛
«آموزش داستان با نمودار» مقاله‌ی جالبی است که مراحل نوشتن داستان را به خوبی به شما یاد می‌دهد؛
در بخش «جرقه‌های کوچک، کتاب‌های بزرگ» به دنیای نویسنده‌ها رفته‌ایم تا ببینیم چطور شروع به نوشتن شاهکارهای خود کرده‌اند؛
در آموزش دیگری می‌آموزیم که «چطور با استفاده از یک عکس داستان بنویسیم» و بعد از آن نمونه «عکس‌نوشته» جالبی از مصطفی مستور برایتان گذاشته‌ایم که با این سبک کار بیشتر آشنا شوید.
در «۸ ژانر، ۸ کتاب»، معروف‌ترین کتاب نه ژانر اصلی ادبیات و دلایل معروفیتش را برایتان در قالب یک اینفوگرافیک جذاب آورده‌ایم؛
در مصاحبه‌ی ترجمه‌شده‌ی فردریک بکمن، نویسنده‌ی مردی به نام اوه از «تجربه دونفره‌ی نویسنده و خواننده» برایتان می‌گوید؛
و در بخش سرگرمی هم یک «جدول ادبی» برایتان آماده کرده‌ایم.

امیدواریم از مطالب این مجله لذت ببرید و اگر آن را دوست داشتید، به دوستانتان معرفی کنید.

شرکت در چالش
#کتاب_ناتمام لک‌لک بوک
با جوایز ارزنده

کتاب ها

لک لک بوک

کتاب های صوتی

لیست


کتاب های الکترونیکی

لیست

اخبار لک‌لک

لک لک بوک

مجله لک‌لک

لک لک بوک

مصاحبه

لیست

گفت‌وگو با محمدعلی بهمنی مشیری مشوق من بود

خلق و خوی بندری دارد. خونگرمی جنوبی‌ها در رفتارش دیده می‌شود. وقتی با متانت و لبخند از 9 سالگی‌اش تا امروز با ما در خاطرات قدم می زند. محمد علی بهمنی شاعر و ترانه سرایی که سال‌هاست دانسته و ندانسته بسیاری از ترانه‌هایی که زمزمه می‌کنیم از سروده‌های اوست؛ از خرچنگ‌های مردابی حبیب تا ترانه‌های ناصر عبداللهی و بسیاری از خوانندگان دیگر حاصل نبوغ ذاتی او در استفاده از اعجاز کلمات است. بهمنی که از استعدادهای کشف شده مرحوم فریدون مشیری است در شبی پاییزی میهمان صفحه ما بود.


متن مصاحبه


9 ساله بودید که اولین شعرتان را چاپ کردید. چطور در 9 سالگی شاعر شدید؟

خودم نمی‌دانستم چنین قدرتی در من هست. در واقع به نوعی فریدون مشیری این استعداد را در من دید. مرحوم مشیری برخی نوشته‌های من را خوانده بود و به من گفت که می‌توانی شعر بگویی. بعد هم چند بار از من پرسید که شعری گفته‌ای؟ و من گفتم هر چقدر سعی می‌کنم نمی‌توانم. مرحوم مشیری گفت به کسی که دوستش داری فکر کن تا بتوانی. در آن سن همه عشق من مادرم بود؛ در واقع اولین شعرم را برای مادرم گفتم.

پس به نوعی فریدون مشیری شما را کشف کرد. چطور با مشیری آشنا شدید؟

برادران من در چاپخانه‌ای کار می‌کردند و فریدون مشیری مسئول صفحه ادبی نشریه‌ای بود که آنجا چاپ می‌شد. سه ماه تعطیلی تابستان را من هم در آن چاپخانه کار می‌کردم. همانجا با مشیری آشنا شدم و در آن سن تمام هیجانم این بود که زودتر از هر کس دیگری نشریه و شعرها و نوشته‌های مشیری را می‌خواهم.

چطور در آن سن وزن را درک می‌کردید؟ برای پسربچه‌ای در آن سن باید کار سختی بوده باشد.

شعر در خانواده ما مثل سفره غذا همیشه پهن بود. مادرم حافظ و سعدی و مولانا می‌خواند و برادرانم شاهنامه خوانی داشتند. به نحوی در این بهره بردن از شعر، اجبار هم بود. زمانی که برادرانم شعرخوانی می‌کردند من را مجبور می‌کردند با همان سن کم گوش کنم. حتی گاهی نمی‌توانستم شعر را درک کنم اما از من می‌خواستند برش‌هایی از شعر را برایشان بگویم. کافی بود حواسم پرت شود تا بازخواست شوم و گوش مالی. اینطور بود که من خواسته و ناخواسته شعر و وزن را آموختم. هر چند برداشتی از وزن در اشعار نداشتم اما به راحتی آن را در نوشته‌هایم رعایت می‌کردم.

بعد از شعر «مادر» باز هم شعر گفتید؟

بله، بعد از شعر مادر، فریدون مشیری چند خطی در مجله نوشت که این شعر را پسربچه‌ای در این سن و سال گفته است. این ماجرا برای من شوق کمی نبود. بیشتر اوقات به شعر می‌اندیشیدم و تا مدتی بیشتر رباعی و دو بیتی می‌گفتم. البته شروع کارم با شعر نیمایی بود. هر چند در آن سن نمی‌دانستم شعر نیمایی چیست و شعر «مادر» را در قالب غزل گفته بودم، اما در قالب شعر نیمایی راحت‌تر شعر می‌گفتم.

پس فریدون مشیری مشوق اصلی شما بود؟

بله. در همان سال‌ها و با ادامه رفت و آمدهایم با فریدون مشیری، در نشست‌های شعری شرکت می‌کردم. او از من می‌خواست به عنوان یک شنونده حاضر باشم. غرق در شادی وصف ناپذیری در جلسات شعری که با حضور نادرپور و نصرت رحمانی بود شرکت می‌کردم. البته به عنوان یک شنونده می‌رفتم و همین کم سن بودنم باعث می‌شد هر کدام از شعرایی که می‌آمدند برای تشویقم کتاب‌های شعر کودکان محمود کیانوش را می‌آوردند.

از این جلسات شعر و از شاعرانی که می‌آمدند برای شعرخوانی، خاطره‌ای دارید؟

حدود سیزده سال داشتم که شاملو و فروغ و اخوان را در برخی جلسات می‌دیدم. هر کدام شان به نوعی سعی در تشویق من به شعر داشتند و برایم کتاب‌هایشان را می‌آوردند. این شب شعرها تا زمان رفتنم به بندرعباس ادامه داشت.

حضور در این جلسات تاثیری هم در شعر گفتنتان داشت؟

من بیشتر مشتاق مشیری بودم. همیشه شعر او را بهترین، قشنگ‌ترین و روان‌ترین سبک می‌دانستم. تا 12 سالگی تنها به سبک آقای مشیری شعر می‌گفتم. بعدها به پیشنهاد خودشان کتاب‌های دیگر شاعران حاضر در شب شعرها را برایم خریدند. البته تا 14 سالگی همچنان فریدون مشیری را الگوی خودم می‌دانستم.

از روحیات مرحوم مشیری بیشتر بگویید. رابطه‌تان چطور بود؟

مرحوم مشیری جواهر بود. رابطه ما فراتر از شاگرد و استادی بود. ایشان به دلیل دوستی با برادرانم به خانه ما رفت و آمد داشت. حضور مشیری برای من سرشار از درس بود. انرژی زیادی برای شعر گفتن داشت. بسیاری را با شعر آشنا کرد. زبانش برای شعر به گونه‌ای بود که مردم به راحتی با آن ارتباط می‌گرفتند و جوان‌ترها به راحتی از آن الگوبرداری می‌کردند. من همیشه فکر می‌کردم هر بار ایشان را می‌بینم باید چندتا شعر داشته باشم. معتقد بودم ایشان باید شعرهای من را بشنوند. مرحوم مشیری نیز با اشتیاق شعرها را می‌شنیدند و وزن‌ها را به من می‌گفتند.

اولین شعری که با آن معروف و شناخته شدید کدام بود؟

اولین مجموعه شعرم به نام باغ لال سال 50 همزمان با کتاب مرحوم حسین منزوی توسط یک انتشارات چاپ شد. این همزمانی باعث شد تا کتاب در مقام مقایسه قرار بگیرد. آن موقع ها مثل الان نبود. کتاب‌ها واقعاً خوانده می‌شدند و بزرگان بر روی آنها نظر می‌دادند. نقد می‌کردند و جایگاه طرف را به او نشان می‌دادند. آن موقع فضا به گونه‌ای بود که طرف باید در یک کتاب خودش را معرفی می‌کرد. من هم با مجموعه باغ لال شناخته شدم.

از آن زمان تا امروز ترانه‌های زیادی از شما معروف شده‌اند؛ علت این ماندگاری را در چه می‌بینید؟

ترانه گفتن و ماندگار شدن ام بستگی به شرایط دارد. من پیش از انقلاب حدود هزار و 100 ترانه برای بیشتر خواننده‌های نامدار سروده‌ام و خوانندگانی مثل مرضیه، ستار، ایرج، عارف و حبیب ترانه‌هایم را می‌خواندند.

سفارش ترانه هم می‌گرفتید؟

نه به آن شکل. آن موقع ها اینطور نبود که شاعر در جایی شعر را بگوید و در نقطه‌ای دیگر آهنگساز ملودی را بسازد و بعد خواننده بخواند. فاصله‌ای هم بین خواننده‌ها نبود و اهمیت ماجرا تنها در این بود که ترانه توسط یک حنجره خوش خوانده شود. اشعار هم سفارشی نبود. رابطه دوستانه‌ای بین شاعر و خواننده و آهنگساز بود و گاهی این سه نفر، دور هم می‌نشستند و چند روزی با هم زندگی می‌کردند تا به درک مشترکی از کار برسند. ما هم اول روی یک ریتم آهنگ فکر می‌کردیم و بعد آهنگساز آهنگی را می‌زد که گویی زخمه‌ها بر رگ و ریشه ما می‌خورد و بعد بر اساس آن شعری می‌گفتم. حتی گاهی پیش می‌آمد که خواننده بیت‌ها را با آهنگ می‌خواند تا از نشست شعر بر ملودی مطمئن شود. درک این سه حس از هم باعث ماندگاری کارهای قدیمی بود. در واقع پیش اندیشی برای کارها نبود.

خاطره‌ای از این جلسات ترانه سازی دارید؟

تمام آن روزها خاطره است، به خصوص جلساتی که با ایرج خواجه امیری داشتیم.

پس با این خواننده صمیمی‌تر بودید.

با ایرج کارهای زیادی داشتیم. هنوز هم با هم دوستیم. گاهی یادی از گذشته‌ها می‌کنیم. الان برای فرزندش نیز شعر می گویم. احسان را اول به خاطر پدرش و بعد به خاطر صدای زیبایش بسیار دوست دارم.

شما که اصالتاً تهرانی هستید و سال‌ها ساکن تهران بوده‌اید چطور سر از بندر در آوردید؟

من متولد بندرعباس هستم و بعد از تولدم به تهران آمدیم. اولین سفرم به بندرعباس با اجازه خانواده‌ام به همراه فریدون مشیری بود. آن زمان مرحوم مشیری از مدیران مخابرات بود و موقعی که می‌خواست برای سرکشی به بندر برود، من را هم که آن موقع 14 سالم بود همراه خود برد. البته برادرم آن زمان ساکن بندرعباس بود. این سفر نقش زیادی در آینده من داشت. در همین سفر با مدیر فرهنگ بندرعباس آشنا شدم. 15 روزی را میهمان بندر بودم و همان سفر باعث شد به بندرعباس علاقه مند شوم. سال 52 به بندر رفتم و آنجا ماندگار شدم. مردم بندر آنقدر خونگرم و اصیل هستند که اگر مدت کوتاهی با آنها زندگی کنی دیگر نمی‌توانی از ایشان جدا شوی. الان هم در بندر، چاپخانه و انتشاراتی دارم.

پس شما هم وارد کار چاپ و نشر شدید؟

بله. من از 9 سالگی به چاپخانه رفته‌ام و معتقدم چاپخانه مانند دانشگاه است. به خصوص چاپخانه‌های آن موقع با گارسه ها و حروف چینی‌هایش کم از تحصیل نداشت.

شما الان در موقعیتی شبیه سال‌های پیش مرحوم مشیری هستید. اگر جوانی بیاید و مستعد باشد برایش همان کاری را می‌کنید که مشیری برای شما کرد؟

البته یک یاز دلخوشی هایم برای زنده بودن این است که برای جوانان انرژی بگذارم. این به شخصیت انسان برمی گردد که چقدر تاثیرگذار باشد اما اگر حتی کمی از یادی که از مرحوم مشیری می‌شود در حد خودم از من بشود، برایم کافی است.

گویا در بندرعباس استعدادهایی را نیز کشف کرده‌اید که مرحوم ناصر عبداللهی یکی از آنهاست. درباره او بیشتر بگویید.

اینکه بگویم ناصر عبداللهی کشف من بود ادعای بزرگی است. ظرفیت در خود انسان‌هاست و اینکه ما جذب ظرفیت و توانایی کسی می‌شویم و فضایی را برایش فراهم می‌کنیم به این معنی نیست که ما باعث معروف شدنش شده‌ایم. مرحوم عبداللهی نیز توانایی و استعداد داشت و از صداهای بندر بود.


مقالات

لیست

چرا نادر ابراهیمی مهم است؟

نادر ابراهیمی به عنوان یکی از برجسته‌ترین داستان‌نویسان معاصر بود که توانست آثاری سرشار از سادگی و صمیمیت با نثری جذاب را بنویسد. او همچنین در زمینه‌های گوناگونی همچون فیلمسازی، ترانه‌سرایی، نمایشنامه‌نویسی، فیلمنامه‌نویسی و تدریس هنر فعالیت داشت.

زندگی:
نادرابراهیمی ۱۴ فروردین ۱۳۱۵ در تهران به دنیا آمد. پدربزرگ او، ابراهیم خان ظهیرالدوله یکی از حاکمان کرمان در دوران قاجار بود که البته خلع درجه و به مشکین شهر تبعید شد. نادر ابراهیمی از همان دوران نوجوانی شخصی جسور و بلندپرواز بود که از همان سنین جوانی برای یک زندگی ماجراجویانه و پر از فراز و نشیب را نقشه‌های فراوان داشت.
او تحصیلات خود را در دبیرستان دارالفنون به اتمام رساند و رشته‌ی حقوق را برای ادامه‌ی تحصیل انتخاب کرد؛ اما این رشته چندان با روحیات او سازگار نبود. به دلیل تصمیم گرفت حقوق را رها کند رشته‌ی زبان و ادبیات انگلیسی را ادامه دهد.
نادر ابراهیمی که از زندگی پرماجرایش لذت می‌برد، تصمیم گرفت زندگی‌نامه‌ی خود را روایت کند. دو کتاب‌های «ابن مشغله» و «ابولمشاغل» شرح کاملی از زندگی و فعالیت‌های اوست. برای مثال او کارهای سخت و دشواری مانند کارگری در یک چاپخانه یا کشاورزی یا کارهای فرهنگی چون مترجمی و ویراستاری، فیلمسازی مستند، خطاطی و نقاشی را تجربه کرده است.
ابراهیمی با سه‌گانه عاشقانه‌ی خود، به‌ویژه کتاب «یک عاشقانه‌ی آرام» شناخته می‌شود. در حالی که او بیش از ۳۰ جلد کتاب در زمینه‌های مختلف را به نگارش درآورده است. «مردی در تبعید ابدی» یکی دیگر از نوشته‌های شناخته شده‌ی نادر ابراهیمی است که سرگذشت ملاصدرا را به تصویر می‌کشد. این اثر تاکنون ۱۱ بار تجدید چاپ داشته است. «یک عاشقانه‌ی آرام» با ۲۰ بار تجدید چاپ، «بار دیگر شهری که دوست می‌داشتم» ۲۵ بار تجدید چاپ و «چهل نامه‌ی کوتاه به همسرم» با ۲۱ بار تجدید چاپ از برجسته‌ترین و پرفروش‌ترین آثار نادر ابراهیمی است.
عمده فعالیت‌های فرهنگی نادر ابراهیمی در بخش کودک و نوجوان به چشم می‌خورد. نخستین اثر نادر ابراهیمی برای کودکان با نام «دور از خانه» در سال ۱۳۴۷ منتشر شد که در آن کوشیده بود شیوه‌ی نوشتار را با موضوع هماهنگ کند. او خالق بیش از ۵۰ اثر تألیفی برای کودک و نوجوانان است. او علاوه بر تألیف، دو کتاب «آدم آه‍نی» و «از پ‍ن‍ج‍ره ن‍گ‍اه ک‍ن» را نیز ترجمه کرده است. او در کنار کار تألیف و ترجمه، به تصویرگری نیز پرداخته است و تصویرگر چندین کتاب مختلف کودک و نوجوان بوده است.
ابراهیمی با کمک همسرش یک موسسه‌ی همگام با کودک و نوجوان را تأسیس نمود. هدف اصلی این بنیاد، مطالعه‌ی مسائل مربوط به کودکان و پژوهش درباره‌ی رفتار و خلق‌وخوی کودکان روش‌های یادگیری آنها بود.

او در سال‌های کار در تلویزیون، آثار مستند بسیاری نوشت و کارگردانی کرد. «گل‌های وحشی ایران» (۱۳۴۹) و «علم کوه و تخت سلیمان» (۱۳۵۰- ۱۳۵۱) از جمله فیلم‌های مستند او هستند. نادر ابراهیمی دو مجموعه تلویزیونی با نام «آتش بدون دود» و «سفرهای دور و دراز هامی و کامی در وطن» را نوشته است و کارگردانی آنها نیز بر عهده او بود. علاوه بر این ابراهیمی چندین ترانه و آهنگ نیز برای آنها ساخته است. همچنین او یک فیلم سینمایی با نام «روزی که هوا ایستاد» را مشابه دیگر آثارش نوشته و کارگردانی کرده است. او همچنین چندین فیلم مستند را کارگردانی کرده است. نادر ابراهیمی یک شاعر نیز است ترانه‌ی مشهور به نام «ای وطن» را سروده که علی خدایی خواننده و آهنگساز آن است.
فرزانه منصوری معتقد است زنی که نادر ابراهیمی در کتاب‌هایش همواره او را مورد ستایش قرار می‌دهد، او نیست. همسر نادر ابراهیمی می‌گوید که او تنها در کتاب «چهل نامه‌ی کوتاه به همسرم» مخاطب اصلی نادر ابراهیمی بوده است. فرزانه منصوری همکاری‌های بسیاری با همسرش داشته است و در مجموعه‌ی تلویزیونی «آتش بدون دود» نقش شخصیت مارال را ایفا کرد.
سرانجام زندگی پرفراز ونشیب نادر ابراهیمی در سال ۱۳۸۷ به پایان رسید. او پس از آنکه ۹ سال با بیماری لاعلاج خود دست و پنجه نرم کرد، سرانجام در سن ۷۳ سالگی دار فانی را وداع گفت.

ویژگی آثار:
نحوه برخورد دو شخصیت­محوری رمان، در دیالوگ با دیگران، نسبت مستقیم با فراز و نشیب‌های دوران زندگی آنان دارد. دیالوگ‌های گالان با اطرافیانش به افراد خاصی محدود است و به­مرور این دایره تنگ‌تر می‌شود و به­همراه آن، از قدرت او نیز کاسته می‌شود و با مرگش، هژمونی زورگویی و تسلط قهری و اجباری او پایان می­پذیرد. در حالی که، آلنی نه­تنها با همه مردم به‌خصوص، زنان و اقشار طبقه پایین اجتماع وارد گفت‌وگو می‌شود؛ بلکه آنان را وادار می‌کند تا محور گفت‌وگو با اطرافیانشان قرار بگیرند. این عمل، باعث افزایش پذیرش مرام فکری و سیاسی او می­شود و بعد از مرگش نیز تفکراتش در سخن و عمل نسل بعدی به‌سرعت تکثیر می‌شود.
- نادر ابراهیمی برای رمان «آتش بدون دود» جایزه‌ی «نویسنده‌ی برگزیده‌ی ادبیات داستانی ۲۰ سال بعد از انقلاب» را به خود اختصاص داد.
- علاوه بر قدرت داستان‌نویسی، انتخاب زبان ادبی و نثر شاعرانه، یکی از برجستگی‌های «آتش بدون دود» و دیگر آثار ابراهیمی است که وی را به عنوان داستان‌نویسی صاحب سبک معرفی کرده است.
- ابراهیمی در «آتش بدون دود» با نوشتن داستانی واقع‌گرایانه درباره‌ی مردم ترکمن صحرا و ستم‌هایی که نسبت به آنها اعمال شده است با انتخاب نثر شاعرانه، زبان ادبی، عناصر موسیقایی و آشنایی‌زدایی، زبان ساده و آمیخته به لغات گویشی خاص منطقه، ترکیب‌سازی‌های ابتکاری، باستان‌گرایی‌های زبانی و استفاده از امکانات شعر منثور و شعر کهن، چنان رستاخیزی در کلمات داستان خود ایجادکرده که در کنار محتوای دلنشین داستان، زبان زیبا و شاعرانه داستانش را در خاطر خواننده جاودانه کند.
- رمان «یک عاشقانه‌ی آرام»، آخرین اثر داستانی نادر ابراهیمی، یک رمان برجسته و نشانگر توانایی او در شخصیت‌پردازی است. ابراهیمی در این اثر در چهره‌ی قهرمانان اصلی، زندگی و شخصیت خودش و همسرش را بازآفرینی می‌کند و با خلق روش‌های تازه‌ای در نحوه‌ی روایت و شخصیت‌پردازی و گفت‌وگوهای شخصیت‌ها، یک اثر ماندگار و بدیع می‌آفریند.
- او اوضاع سیاسی و اجتماعی عصر خویش را به شکل نمادین و با زبانی هنری در قالب رمان روایت می‌کند و واقعیت تاریخی را با تخیل قوی خویش به واقعیت داستانی تبدیل می‌کند.
- ابراهیمی در داستان‌هایش از شیوه‌ی روایت خطی استفاده می‌کند؛ اما با این که در روایت خطی کمتر از دیگر مؤلفه‌های الگوی کلاسیک فاصله می‌گیرد، به نوعی سبک ِ امروزی (مدرن) در روایت داستان می‌رسد.
- برخی معتقدند که ابراهیمی در داستان‌های کوتاه خود از پیشگامان ادبیات پسامدرن است. وی در دوره‌ای که نویسندگان آثار مدرن خلق می‌کردند، دست به هنجارگریزی‌هایی از چارچوب داستانی، شیوه‌های روایت و اختلال زبانی در داستان زده است.
- ابراهیمی با خلق شیوه‌های جدید همچون «همخوانی تصویر و کلام» و «نثر شاعرانه» توانست به سبک خاص نویسندگی دست یابد.
- یکی از شیوه‌های روایی ابراهیمی تغییر کانون روایت است. این تکنیک از شگردهای الگوی مدرن و شکل اغراق شده‌ای از الگوی پسامدرن بهره می‌برد.
- زاویه‌دید ابراهیمی به جامعه، واقع‌گرایانه است؛ چرا که می‌خواهد پیدا و ناپیدای زندگی را به دیگران پر رنگ و ملموس‌تر نشان دهد. ابراهیمی با نوشتن داستان کوتاه، روایتگر تغییر و تحول‌های زمانه است تا خصلت‌ها و ویژگی‌های اجتماعی و سیاسی جامعه را در بازه زمانی نشان دهد.
- او شاید از معدود نویسندگانی است که بر ارائه‌ی زبانی آهنگین و دلنشین تاکید دارد. بعضی از منتقدات ابراهیمی را تنها نویسنده‌ی «ساختارگرا» می‌دانند که به نثر ادبی و دانش زبان‌شناسی تسلط دارد.
- یکی دیگر از ویژگی‌های آثار ابراهیمی توجه به مقوله‌هایی همچون روان‌شناسی و جامعه‌شناسی در کنار شیوه‌های نگارشی داستان‌نویسی است.

نادر ابراهیمی را جزو معدود نویسندگان ایرانی است که عاشقانه‌هایش هنوز مخاطب خود را دارد و مدام تجدید چاپ می‌شود. این نشان‌دهنده‌ی گیرایی و جذابیت زبان و نوع روایت او برای خوانندگان امروزی ادبیات معاصر است.

منابع:
زبان شاعرانه‌ی نادر ابراهیمی، فاطمه سادات طاهری، علوم ادبی، 1396
شخصیت و شخصیت‌پردازی در رمان «یک عاشقانه‌ آرام»، جلیل مسعودی‌فر، مطالعات داستانی، 1393
زندگی و آثار نادر ابراهیمی، تارنمای کتابک
نویسنده‌ای با نثر شاعرانه، خبرگزاری ایرنا، 1394

داستان کوتاه

لک لک بوک
لک لک بوک