فیلتر مصاحبه

(نوشتن یک کلمه از عنوان کافیست)

لک لک بوک

برترین کاربران مصاحبه

کاش به جای نیما، شاملو شعر نو را بنیان می‌گذاشت

گفت‌وگو با سید علی صالحی 1393

مدت زمان مطالعه : 5 دقیقه

ادبیات

پرداختن به مبانی نقد ادبی و کنکاش در تحولات و اتفاقاتی که در بطن شعر شاعران می‌افتد؛ چه شاعران پیشین باشد و چه شاعران امروزی، البته که برای پیشرفت و تعالی شعر ما امری ضروری است؛ اما این هم مهم است که بدانیم این سیر پیشرفت، چه کم و کیفی دارد؛ یعنی کجا بودیم، الان کجاییم و این – به قول قدیمی‌ها- قافله به کدام سمت و سو می‌رود. این دانش، خصوصاً در بازشناسی تأثیر و تأثر شعر مدرن و پیشرو نسبت به جامعه و از سوی دیگر؛ مسیرِ درستی که باید در آن پیش برود، بسیار مهم است. یکی از بارزه‌های اهمیت در این شناخت، درک شرایط بازار نشر شعر است. به عبارت دیگر هرچقدر هم شعر را بگذاریم بر سر دوراهی مخاطب خاص و عام، شناخت از موقعیت شعر نسبت با جامعه و مخاطبان،‌ شناختی حیاتی است. یعنی حتی آن دسته از شاعرانی که معتقدند در مسیر آوانگاردیسم قدم برمی‌دارند، باید بدانند سمت و سوی جامعه به شعر خودشان و شعر دیگران چیست. از سوی دیگر اشعار مندرج در یک مجموعه شعر، هرچقدر هم که به قولی خاص و پیشرو باشد، حداقل باید به اندازه چند چاپِ ناقابل –گیریم ۵ هزار نسخه اقلاً- فروش برود! اما شرایطی که طی ماه‌ها و شاید یک‌سال اخیر به وضوح شاهدش بوده‌ایم، روایتی جز افت فروش مجموعه‌های شعر در میان مخاطبان ندارد؛ آنچنانکه حتی شاعران پرفروش هم – به جز یکی دوتا- دیگر کتاب‌هایشان به سعادت تجدید چاپ نائل نمی‌شود. این وضعیت کم نظیر – نسبت به پیشینه شعر معاصر می‌گویم- تا حدی نمود پیدا کرده که مسئولان پخش کتاب و کتابفروشان جز از شاعرانی که بیشتر شناس جامعه‌اند؛ یعنی سن و سالی ازشان گذشته؛ به اکراه حاضر به پخش و به نمایش گذاشتن مجموعه‌های شعر در ویترین‌ها و حتی قفسه‌های خود می‌شوند. با این رویکرد و به این بهانه، با سیدعلی صالحی، شاعر و تئوریسین شعر گفتار همکلام شده و کمی‌راجع به شرایط موجود در مورد ویترین و فروش شعر صحبت کردیم. او شاعری است که حتی در چنین شرایطی -که به آن اشاره شد- همچنان کتاب‌هایش خریدار دارند؛ ناشران همواره از انتشار آثارش استقبال کرده و نشر مجموعه‌های این شاعر سرشناس را تضمین شده می‌دانند. آنچنانکه چندی بعد شاهد انتشار یک مجموعه شعر او در نشر چشمه و سه مجموعه تازه در نشر نگاه خواهیم‌بود. همچنین دو کتاب در رابطه با «سیدعلی صالحی» نیز در مسیر انتشار هستند. در حاشیه طرح موضوع شرایط نشر شعر در جامعه، در این گفت‌وگو از مسائل دیگری هم سخن به میان آمد که در ادامه خواهید خواند.

مصاحبه

کاش به جای نیما، شاملو شعر نو را بنیان می‌گذاشت می‌خواهم مصاحبه را از شرایطی که طی سال‌های اخیر در حوزه نشر شعر در کشورمان شاهدش بودیم آغاز کنم. همانطور که می‌دانید سرایش شعر در این سال‌ها با رشد قابل توجه و بی‌نظیری روبه‌رو بوده. به نظر شما این افزایش عناوین، بیشتر ریشه در خودِ شعر و تحولاتی که به خود دیده دارد یا ریشه در اجتماع و عوامل بیرونی؟

این دو نکته، ریشه در یک زمین دارند؛ تعادل که به تیرگی فرو رود، نور هم با آدمی‌دشمن می‌شود. اما در عین حال، ما در شرایطی ویژه به سرمی‌بریم. دوره گذار با خونسردی تمام در حال طی تکامل خویش است. روزگار اکتفا به سنت‌های مطالعه و مطالعه سنتی درگذشته و تمام! نظم کهن می‌گفت «مطالعه» مولود چهار اصل است: شاعر (مولد کیفی)، ناشر (مولد کمی)، کتاب (صحیفه هدف) و مردم (مخاطب). اما امروز تکلمِ مکتوب دچار تکانه‌ای قابل اعتنا شده است. آن چهار اصل کهن به سه زاویه تبدیل شده‌است: «شاعر+ناشر»، «شبکه‌های مجازی» و «مردم». این سه زاویه متحد، روند سنتی مطالعه و مطالعه سنتی را دگرگون کرده است. البته زیان‌های خود را نیز مخفی نمی‌کند. اما ما دیگر مثل ایام ماضی به مجلات ادبی (صفحه شعر) و ناشر (حرفه معرفت) نیازی نداریم. مستقیم با مخاطب، رخ به رخ می‌شویم. به صفحات فیسبوک، لاین و سایت‌ها رجوع کنید! این علمِ عزیز، دگردیسی خارق‌العاده‌ای را رقم زداست. شاعر جوان مثل گذشته‌ها، محتاج طی روند و راه‌های دشوار نیست تا تثبیت شود. باید این آگاهی، عمومی‌شود. ما هنوز در گِل گذشته پا سفت کرده‌ایم و می‌خواهیم شعرمان بوی کاغذ و مرکب بدهد. خبر نداریم آیا مردم رو به کدام راه پیش می‌روند؟ نیاز «شعر درمانی» شکل دیگری به خود گرفته است. مردم دیگر از شمایل کهن کتاب استقبال نمی‌کنند، چون همه کتاب‌ها در صندوق جادوی اینترنت به قرار رسیده‌اند؛ رایگان و سهل‌الوصول. این گذار بزرگ دو رخسارِ خاص را نیز به تماشا آورده است: رادیکال راست و رادیکالِ چپ. یعنی از یک سو بازگشت به شعر کلاسیک (خاصه قالب غزل و رباعی) و از دیگر سو، فرار به جلو؛ یعنی بردگی زبانیت (نوعی نبوغ از سر نتوانستن). هر دو «مساعده» نشانه هراس از درکِ «اکنون» است. عده‌ای رو به گذشته تکراری و کسالت بار، و عده‌ای رو به آینده مبهم در حال فرارند. این همه نشانه در عصرِ عدم تعادل، طبیعی است. سقوط کیفیت و تولید انبوه، پارادوکس عجیبی است که معجزه خلاقیت را نادیده می‌گیرد. باز هم نباید از این زیان‌ها هراسید. شعر راه درست خود را خواهد یافت و یافته است. فقط صبوری می‌خواهد: هزاران صدف، اما فقط یکی مروارید.



من نظریه‌ای در این زمینه دارم که مطابق با آن به دلیل نقش پررنگی که شعر در تاریخ، تمدن و فرهنگ ایرانی و ایرانیان داشته، گویا پتانسیل شاعر شدن در ناخودآگاه ما وجود دارد. حالا مهم این است که این ناخودآگاه، کی و به چه دلیل بیدار شود و ما را به شعر بگمارد. با این توضیح؛ شاید شیوع «درد» و «تنهایی» انسان امروزی، باعث چنین اتفاقی در سال‌های اخیر ما شده. نظر شما چیست؟

زبان مادری ما، آغوشی سرشار از شعر دارد. همه ما در دامن دریایی از شعر زاده می‌شویم. از سوی دیگر، هر اجتماعی که دردش بیش؛ تولیدِ شعرش نیز بسی بسیارتر. شاعر برای ما طبیب است، حکیم است، و عینِ حضور شفاست. در سرزمینِ کلامی‌ما، شعر... لذتی آخرالزمانی است. و شاعرِ درست و صدیق و خلاق، همان دردشناسِ بزرگ است.



در چنین شرایطی چقدر می‌توان از برآیند شعر در زمانه خود، انتظار تعالی و پیشرفت داشت؟

شعر، فوقِ اراده شرایط است. او راه خود را می‌رود. از دوزخ نیامده که رو به بهشت بگذارد. من قائل به تعریفی فرامادی برای شعرم. کلامی‌که گماشته شرایط شود، در نقشه راه شعر قرار نمی‌گیرد، همخانه شعار خواهد شد. رو به انهدامِ معنا می‌رود.



اگر رشد عناوین کتاب‌های شعر را یک روی سکه نشر شعر بدانیم، روی دیگرش اما تناقض عجیبی را دربردارد و آن نزول نرخ مطالعه و خرید کتاب‌های شعر است. تا جایی که در یکی دو سال اخیر، این روند رو به نزول، واقعاً نگران کننده بوده و جز کتاب‌های یکی دو شاعر مطرح (از جمله شما) کمتر کتابی با استقبال عام مخاطبان روبه‌رو شده است.

عرض کردم که؛ شکلِ مطالعه تغییر کرده است. سلوکِ سایبری از سنتِ کاغذ و مرکب عبور کرده‌است. مطالعه دیجیتالی و با اغراق بگویم؛ ایدئولوژی اینترنت، انسانِ دیگری به دنیا آورده است. ما در گذشته بر کتاب خیمه می‌زدیم، امروز مانیتور آینه‌دارِ تماشاگه ماست. طبیعی است که نشانی و بازارِ کتابِ کهن هم جا به جا می‌شود. مردم از سر فقر و آزردگی نیست که کتاب نمی‌خرند. جای دیگری سرگرم شده‌اند. نمایشگاه دائمی‌کتاب، همین جهان مجازی و شبکه‌های فراگیرِ همزمان و این همان است همچنین تولید انبوه و مشابهِ شعر. چندان که تو گویی همه مجموعه شعرهای آماتور، یک مجموعه‌اند که هربار با عنوانی دیگر منتشر می‌شوند. تولد رخ نمی‌دهد، فقط تولید از پی تولید، همه هم‌قامت و مثل هم.



انگار شرایط به وجود آمده؛ به دلیل انتشار انبوه مجموعه شعرها با کیفیت‌های نه چندان بالا، عصبانیت مخاطبان و از دست رفتن اعتمادشان به شعرهای این روزگار هم است.

حق با شماست. آسیب‌شناسی شرایط، بر همین موضوع تاکید دارد.



یادم می‌آید زمانی از شما شنیدم که تلویحاً گفتید «کار شعر سپید دیگر تمام است». آیا تصریح می‌کنید؟

حتماً مبالغه کرده‌ام. ای کاش به جای نیمای جسور، شاعری مثل شاملو شعر نو را بنیان می‌گذاشت. محافظه‌کاری روستایی به جسارت منجر می‌شود، اما خرد شجاعانه به روشنایی رویاها می‌رسد. در آغاز گفتم دوره گذار به صورتی آرام در حال اتفاق است. این پدیده، دوقلوی عجیبی زاییده است: «جبهه بازگشت به نظم کهن» که در اکثریت به سر می‌برند و «جبهه قلیل هذیان» که خود را مرتب پشت عناوینی رعب‌آور نهان می‌کنند. این دو جریانِ بی‌خبر از هم، «امکان» را مصادره کرده‌اند. جبهه رادیکال راست از تبلیغات وسیع، تشویقی و رایگان برخوردار است و جبهه رادیکال چپ، که در اقلیتی کم نور به سر می‌رسد از ترفند «صدای بلند» سود می‌برد؛ در واقع تیزابِ تکلم برای این عده، سنگری است که کم‌سوادی و ناتوانی خود در خلاقیت را پشت آن پنهان می‌کنند. داستان امروز هم نیست. طی صد سال اخیر، این نوع شوخی‌های مشابه بارها تکرار شده‌است، با این تفاوت که جبهه بازگشت، همواره به یک سیاق و با یک تدبیر، مسیر خود را طی کرده و هرگز بی‌قشون نبوده است. اما جبهه هذیانیان به همان حضورهای هر از گاهی خود قناعت کرده. سؤال مخفی مانده این است که آیا مقاومت میان این یمین و یسار، آسان است!؟ شعر درست، ناب و ماندگار میان این دو جریان، بارها به انزوا رانده شده، اما هرگز محور نشده است. هر روزگاری، حتماً حجت خود را دارد، و راه درست، منزل خود را گم نمی‌کند.



جناب صالحی؛ چندی قبل در حاشیه مراسمی؛ فرصتی پیش آمد تا با یک شاعر زن کُره‌ای، مصاحبه‌ای داشته باشم. او در تشریح موقعیت شعر در کشور خود می‌گفت پس از گذراندن دوره‌های مختلف شعر مدرن و پست مدرن، مجدداً شعرهای کلاسیک در بطن توجه قرار گرفته است. این یعنی نوعی رنسانس ادبی! نظر شما در این باره چیست؟ آیا این یک اتفاق ناگزیر و در سطح جهانی برای شعر است و دیر یا زود باید منتظر نشانه‌هایش در کشور خودمان هم باشیم؟

عجب؛ پس این مرارتِ موفق، موجی جهانی است! در ایران نباید منتظر این «سرگیجه تاریخی» بود، زیرا سال‌هاست رخ داده است. اتفاقاً به نظر می‌رسد ما از نیمه نخست این بحران عبور کرده‌ایم. من یقین دارم که با ثباتِ اقتصادی و عمق گرفتن توسعه اجتماعی و حضور نسبی آزادی بیان، ما از ورطه واژگانی امروز نیز نجات خواهیم‌یافت.



با توجه به مختصات زندگی در زمانه ما، عواقب شهرنشینی و از سوی دیگر آنچه بر شعر و در شعر گذشته، چه آینده‌ای را برای «موقعیت» شعر، پیش‌بینی می‌کنید؟

البته با قبولِ از دست رفتن ظرفیت‌ها و فرصت‌ها و حتی کج‌روی نوابغ شتابزده در شعر، ناگفته پیداست که روحِ بزرگ شعر پارسی، کاری به کار مرافعه شرایط ندارد. «او» مسیر تکاملی خود را با وجود همین افت و خیزها ادامه خواهد داد. البته دیگر منتظر صعود تیراژ کتاب‌های شعر (گشت ویترین‌ها) نباشید. تیراژهای وسیع گذشته مربوط به دوره قهوه‌خانه بود. در عصر کافه کتاب‌ها، یک کلیک یعنی ظهور بزرگ‌ترین کتابخانه‌ها، زنده و رخ به رخ. همین عالی‌است. دقت کنید: بعضی شناسنامه‌ها در بعضی کتاب‌ها، دروغ است. دیگر تجدید چاپ‌ها قابل اعتماد نیستند. نه همه، قلیلی!... اخلاق درنظم کهن کتاب، مخدوش شده است. من دیگر به شناسنامه هر کتابی اعتماد نمی‌کنم. سالم‌ترین و عادل‌ترین منبع، حافظه مردم است. مردم در کلام شفاهی خود از کدام شعر مکتوب یاد می‌کنند!؟ تیراژ و تجدید چاپِ واقعی آنجاست. وقتی می‌گویم «مردم»؛ منظورم توده‌ها نیست؛ مردم تاریخیِ پرسشگر را می‌گویم.



در پایان از شرایط انتشار کتاب‌های جدیدتان بگویید. چه آثاری از شما در آستانه نشر است؟

طی 30 روز آینده چند کتاب منتشر می‌شود. یکی دفتر شعرهای من با عنوان «شبانه‌ها در غیاب احمد شاملو» است که توسط نشر چشمه به چاپ می‌رسد و خاطرات من از شاعران پیشکسوت را نیز به همراه دارد. انتشارات نگاه نیز مجموعه‌های «آهوی الوداع»، «نثارِ نامِ کوچکِ تو» و «شازده کوچولو، فال فروشِ میدان راه‌آهن» را منتشر می‌کند. همچنین کتاب «دوست» به اهتمام ایرج زبردست نیز از سوی همین انتشارات منتشر می‌شود که نظرها و دیدگاه‌های منتقدین معاصر درباره «سیدعلی صالحی» را در بر دارد. بعد از کتاب فیض شریفی و ایرج زبردست، کتاب دیگری هم درباره من به اهتمام پژمان موسوی در دست تدوین است که بعدها منتشر می‌شود.



خبری هم شنیدم درمورد انتشار آثار شما به زبان فرانسه.

بله؛ بعد از توفیق دفتر شعر من در آلمان، آنتوان فیلیپو؛ شاعر و مترجم فرانسوی در حال ترجمه همین دفتر از آلمانی به فرانسه است.

  • شعر
  • مرور آثار یک نویسنده
  • تفکرات و نظرات
  • دوران زندگی
  • شاعر

فایل های مصاحبه