فیلتر مقالات

(نوشتن یک کلمه از عنوان کافیست)

لک لک بوک

برترین کاربران مقالات

زندگی‌نامه‌ی جی.آر. آر. تالکین

زندگی‌نامه‌ی جی.آر. آر. تالکین

نویسنده : تحریریه‌ی آردا

جان رونالد روئل تالکین (۱۸۹۲-۱۹۷۳)

قرن ۱۸:
مهاجرت خانواده‌ی «تالکوهن» از «سکسونی» (آلمان) به انگلیس و تغییر نامشان به «تالکین».

سال ۱۸۹۱:
«مابل سوفیلد» با «آرتور روئل تالکین» ازدواج می‌کند، آرتور مدیر بانک بود اما پس از ترک کارش در بیرمنگام انگلیس به آفریقای جنوبی رفت.

سال ۱۸۹۲:
در سوم ژانویه، «جان رونالد روئل تالکین» در «بلومفانتین، آفریقای جنوبی» متولد می‌شود.

سال ۱۸۹۴:
تنها برادر جان، «هیلاری»، متولد می‌شود.

سال ۱۸۹۶:
در ۱۵ فوریه «آرتور تالکین» می‌میرد. «مابل تالکین»، «جان» و «هیلاری» به انگلیس باز می‌گردند. آن‌ها در شهرکی روستایی در «بیرمنگام» بزرگ می‌شوند.

سال ۱۹۰۰:
«مابل تالکین» یک «کاتولیک» می‌شود. کشیشی که معمولاً به خانه‌ی آن‌ها می‌آمده «پدر فرانسیس مورگان»، نیمه اسپانیایی، نیمه ولزی بوده.

سال ۱۹۰۴:
«مابل تالکین» مبتلا به دیابت می‌شود که در آن زمان علاج‌ناپذیر بود. او در ۱۵ اکتبر می‌میرد. پسرها توسط «خاله بئاتریس سوفیلد» و «پدر مورگان» نگهداری می‌شوند. اندکی بعد آن‌ها به خانه‌ی «خانم فاکنر» می‌روند.

در این زمان تالکین از مدرسه‌ی «دستور زبان شاه ادوارد ۴» دیدار می‌کند و علاقه‌اش به زبان‌شناسی بیشتر می‌شود. به همراه چند تن از دوستان «مدرسه شاه ادوارد» آن‌ها گروه «تی.سی.بی.اس» را که تشکیل می‌دهد.

سال ۱۹۰۸:
با ساکن شدن در منزل «خانم فاکنر»، «جان»، «ادیت برت» زن ۱۹ ساله‌ای را ملاقات می‌کند. «پدر مورگان» داشتن هر روابطی را برای او تا سن ۲۱ سالگی که بتواند از خودش مراقبت کند، ممنوع می‌کند.

سال ۱۹۱۱:
«جی.آر.آر تالکین» به آکسفورد می‌رود و در آنجا «زبان‌های انگلیسی کهن»، «زبان‌های آلمانی»، «فنلاندی» و «ولزی» را می‌خواند.

سال ۱۹۱۳:
در سن ۲۱، «جان» دوباره با «ادیت» تماس برقرار می‌کند، اما آن‌ها از هم دور شده بودند و «ادیت» نامزد فرد دیگری شده بود. «جان» او را متقاعد می‌کند تا نامزدی‌اش را بهم بزند و با «جان» نامزد کند.
در این زمان او درجه‌ی بالایی در «لغت‌شناسی» می‌گیرد و به همین دلیل رشته‌اش را از «ادبیات کهن» به «ادبیات و زبان انگلیسی» تغییر می‌دهد.
او با شعر «crist of Cynewulf» تحت تأثیر قرار می‌گیرد.

سال ۱۹۱۵:
«تالکین» در این سال «مدرک درجه یک در انگلیسی» از آکسفورد می‌گیرد و بعد از وقوع جنگ جهانی اول در ۱۹۱۴ به «تفنگداران لنکشایر» می‌پیوندد.

سال ۱۹۱۶:
«تالکین» با «ادیت» ازدواج می‌کند و بعد از ازدواجش به فرانسه فرستاده می‌شود. او در «سام» می‌جنگد اما به علت بیماری معاف و به خانه فرستاده می‌شود. دو تن از سه دوستان صمیمی‌اش در جنگ جهانی اول کشته می‌شوند.

سال ۱۹۱۷:
در اوایل سال ۱۹۱۷ او شروع به کار روی داستانی کرد که قرار بود «سیلماریلیون» شود؛ شاهکار تالکین در اسطوره‌شناسی و زبان.
روزی او و «ادیت» برای راهپیمایی به جنگلی رفتند و آنجا در «بیشه‌های شوکران»، «ادیت» برای او رقصید و الهامی برای داستان «برن و لوتین» شد.
داستان «برن و لوتین» داستان مورد علاقه ی او بود و «ادیت»، «لوتین» او.
اولین پسرشان «جان فرانسیس روئل تالکین» در ۱۶ نوامبر ۱۹۱۷ متولد شد.

سال‌های ۱۹۱۸ تا ۱۹۲۰:
در ۱۹۱۸ «تالکین» کاری در دانشگاه به دست آورد و به عنوان «دستیار لغت‌نویس» لغت‌نامه‌ی انگلیسی جدید آکسفورد انتخاب شد. او درخواست داد تا در «دانشگاه لیدز» به سمت استادیار منصوب شود و آن‌ها او را پذیرفتند.
در این سال‌ها او یکی از داستان‌هایش بنام «سقوط گوندولین» را خواند و مورد تشویق بی‌اندازه شنوندگانش قرار گرفت.

سال‌های ۱۹۲۰ تا ۱۹۲۵:
در «لیدز» علاوه بر تدریس به «ای.وی.گوردون» در چاپ «سر گاواین و شوالیه‌ی سبز» همکاری کرد. در این زمان او به نوشتن کتاب‌های «داستان‌های گمشده» ادامه داد و «زبان‌های الفی» را اختراع کرد.
هنگام تدریس در «لیدز» دو پسر دیگرش هم به دنیا آمدند: «مایکل هیلاری روئل» در اکتبر ۱۹۲۰ و «کریستوفر روئل» در ۱۹۲۴.
در ۱۹۲۵ «تالکین» به سمت «استادی آنگلوساکسون» دانشگاه آکسفورد رسید.

سال‌های ۱۹۲۵ تا ۱۹۳۵:
«تالکین» تحقیقات ادبی‌اش را زیاد منتشر نمی‌کرد. هرچند تحقیقات منتشرشده‌اش عالمانه و نادر بودند و بسیار تأثیرگذار.
در آکسفورد «اینکلینگز» شکل گرفت. گروهی از نویسندگان مسیحی و محافظه‌کار آکسفورد که به طور غیر رسمی و اکثرا در مهمانی‌ها همدیگر را ملاقات می‌کردند. در این گروه «نویل کوگهیل»، «هوگو دایسون»، «چارلز ویلیامز»، «اوون بارفیلد» و در راس آن‌ها «سی.اس.لوئیس» قرار داشتند و لوئیس تبدیل به یکی از دوستان صمیمی تالکین شد. آن‌ها برای گفت‌وگو، نوشیدن و خواندن مطالب نیمه‌تمامشان گرد هم می‌آمدند.
«ادیت» آخرین فرزند و تنها دخترشان «پرسکیلا» را در ۱۹۲۹ به دنیا آورد.
«تالکین» شروع به نوشتن نامه‌هایی درباره‌ی بچه‌ها کرد که به «سانتا کلوس» معروف است و مجموعه‌ی این‌ها که در سال ۱۹۷۶ منتشر شد «نامه‌های بابانوئل» نام دارد. در دوران بزرگسالی «جان» به دنبال کشیشی رفت، «مایکل» و «کریستوفر» به «نیروی هوایی پادشاهی» خدمت کردند. بعد از آن «مایکل» معلم مدرسه شد و «کریستوفر» دانشیار دانشگاه و «پرسکیلا» نیز کارمند اجتماعی. ضمنا «تالکین» اسطوره‌شناسی و زبانش را نیز تکمیل کرد.

سال‌های ۱۹۳۵ تا ۱۹۳۷:
یک روز هنگامی که «تالکین» در حال تصحیح ورقه‌های امتحانی بود، مشاهده کرد یک نفر یک صفحه از پاسخ‌نامه‌اش را خالی گذاشته و روی آن صفحه تالکین جمله‌ای نوشت که محرک ذهنی او شد: «در داخل سوراخی در زمین هابیتی زندگی می‌کرد» او سپس احساس کرد باید بداند «هابیت» چیست، در چه نوع سوراخی زندگی می‌کند و اصلاً چرا در سوراخ زندگی می‌کند و غیره..
از این بازجویی داستانی ساخته شد که «تالکین» آن را برای بچه‌های کوچکش تعریف کرد. در سال ۱۹۳۶ نسخه‌ی ناکامل تایپ‌شده‌ای از این داستان به دست «سوزان داگنال»، کارمند «انتشارات جورج آلن و آنوین» رسید. او از «تالکین» خواست تا داستانش را کامل کند و نسخه‌ی کامل را به «استنلی آنوین» رئیس انتشارات ارائه داد و در ۱۹۳۷ داستان با نام «هابیت» منتشر شد.

سال‌های ۱۹۳۷ تا ۱۹۵۵:
در سال ۱۹۴۵ او استاد زبان و ادبیان انگلیسی شد و تا زمان بازنشستگی در ۱۹۵۹ این سمت را حفظ کرد.
«هابیت» به قدری موفق بود که «استنلی آنوین» از «تالکین» خواست تا اگر کاری مشابه برای انتشار دارد به او بدهد. «تالکین» در این زمان شروع به کار بر روی افسانه‌ی بزرگش «سیلماریلیون» کرده بود؛ اما ناشر عقیده داشت که کتاب از نظر تجاری قابل انتشار نیست! و دوباره از «تالکین» خواست تا دنباله‌ای بر «هابیت» بنویسد.
این دنباله به‌زودی به چیزی فراتر از داستان بچه‌گانه بدل شد: «ارباب حلقه‌ها!»
انتشارات این کتاب را در سه قسمت جداگانه در طول سال های ۱۹۵۴ تا ۱۹۵۵ منتشر کرد. به‌زودی مشخص شد که نویسنده و ناشران تعداد چاپ‌های کتاب را بسیار کم برآورد کردند، زیرا کتاب با سرعتی نجومی به فروش می رفت.

سال‌های ۱۹۵۵ تا ۱۹۶۸:
«ارباب حلقه ها» نظریات مختلفی به دنبال داشت از نظریات پرشور و تشویق‌کننده‌ای چون «آئودن» و «لویس» تا منتقدانی چون «ویلسون» و «مویر...»
در سال ۱۹۶۸ «ارباب حلقه‌ها» به راستی تبدیل به انجیل نیمی از جامعه‌ی آمریکا شده بود.

سال‌های ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۲:
بعد از بازنشستگی در ۱۹۶۹ «ادیت» و «جان» به «بورنموت» رفتند.
در ۲۲ نوامبر ۱۹۷۱ «ادیت» درگذشت و «جان» به آکسفورد و اتاق‌هایی که توسط «کالج مرتون» آماده شده بود بازگشت. «جان» در ۲ سپتامبر ۱۹۷۳ درگذشت.
او و «ادیت» در یک قبر به خاک سپرده شدند؛ در قسمت کاتولیکی قبرستان «وولورکوت»، شمال حومه‌ی «آکسفورد».
روی سنگ مزارشان، نوشته‌های زیر به چشم می‌خورد:
ادیت مری تالکین، لوتین، ۱۸۸۹-۱۹۷۱
جان رونالد روئل تالکین، برن، ۱۸۹۲-۱۹۷۳

سال ۱۹۷۳:
افسانه‌ی بزرگ «تالکین» که داستان‌های مربوط به «دوران اول» و «دوران دوم» بود توسط «آلن و آنوین» منتشر شد. کوچک‌ترین پسر «تالکین»، «کریستوفر» بار ویرایش، کامل کردن و انتشار بزرگ‌ترین کار زندگی «تالکین» را برعهده گرفت؛ و بدین ترتیب «سیلماریلیون» در سال ۱۹۷۷، «داستان‌های ناتمام» در سال ۱۹۸۰ و سری «تاریخ‌های سرزمین میانه» از ۱۹۸۴ تا ۱۹۹۷ و «فرزندان هورین» در سال ۲۰۰۷ منتشر شدند.
به علاوه داستان‌های دیگر مانند «آقای بلیس»، «رووراندم» و «نامه های بابانوئل» نیز منتشر شدند.

  • سبک زندگی
  • داستان
  • کتاب
  • مرور آثار
  • نویسنده