فیلتر کتاب

(نوشتن یک کلمه از عنوان کافیست)

لک لک بوک

برترین کاربران کتاب

پاستیل‌های بنفش

کودک و نوجوان

مترجم : آناهیتا حضرتی‌کیاوندانی

موضوع(ها):
داستان‌های کودکان (انگلیسی) - قرن 20م.
۱۸۰ صفحه - رقعی (شومیز) - چاپ ۲۹ - ۱۰۰۰ نسخه ISBN: 978-600-8111-48-1
تاریخ نشر:۹۷/۰۱/۱۵ قیمت :۲۰۰۰۰۰ ریال
كد دیویی:۸۲۳.۹۱۴ زبان كتاب:فارسی محل نشر:تهران - تهران



کاترین اپل‌گیت
کاترین اپل‌گیت کاترین آلیس اپلگیت (Katherine Alice Applegate) متولد ۹ اکتبر ۱۹۵۶، یک نویسنده، رمان‌نویس اهل ایالات متحده آمریکا است.

ارسال دیدگاه

 darya

darya

یه کتاب قشنگ. بیشتر مخصوص نوجووناست ولی من از خوندن کتابای نوجوان هم لذت می‌برم.
داستان پسربچه‌ای به اسم جکسونه که دوست داره همیشه واقعیاتو ببینه و دلیل هرچیزیو کشف کنه. وقتی سر و کله‌ی دوست خیالیش پیدا می‌شه سعی می‌کنه براش دنبال دلیل علمی بگرده و ماجراهایی که پیش میاد رو خودتون بخونید.
درکل نویسنده می‌خواد بگه همیشه لازم نیست برای هرچیزی دنبال دلیل باشیم خیلی وقتا فقط کافیه از اتفاقاتی که میفته لذت ببریم. همین.
کتاب قشنگی بود من عاشق شخصیت کرنشا (دوست خیالی جکسون) شدم. آخه پیشوئه.
اگه طبق توضیحاتم از کتاب خوشتون اومد بخونیدش.
راستی یه چیز خیلی جالب این که تو دوره‌ای که خیلی کتابا متاسفانه یا ویراستار ندارن یا اسم ویراستار رو نمی‌نویسند، توی شناسنامه‌ی این کتاب با سرپرست ویراستاری، ویراستاران و بازخوانی نهایی مواجه می‌شید و خیلی دست‌اندرکاران دیگه که واقعا مایه‌ی خوشحالیه. مرسی نشر پرتقال.

1399-01-10
 darya

darya

عذاب وجدان گرفتم که چرا از این کار عذاب وجدانی ندارم! منظورم این است که من از فروشگاه جنس بلند کرده بودم، چیزی را برداشتم که مال من نبود و مجرم به حساب می‌آمدم.
اما به خودم گفتم:"توی طبیعت به این می‌گن هرکی زورش بیشتره، زنده می‌مونه. نخوری، می‌خورنت. نکشی، می‌کشنت"
این جور جمله‌ها را معمولا در فیلم‌های راز بقا، مثلا وقتی شیر گورخر را می‌خورد، بیشتر می‌شنوی.
خب البته من شیر نبودم، یکی بودم که درست را از غلط تشخیص می‌داد، اما باز هم اشتباه می‌کرد.
راستش را بخواهم بگویم، از دزدی حس بدی داشتم، اما از این‌که دروغ گفته بودم، بیشتر حالم بد شد.
اگر از آن دست افرادی هستید که همیشه به دنبال واقعیت‌ها  می‌گردید، به شما پیشنهاد می‌کنم یک بار دروغ بگویید، حتم دارم این کار برایتان سخت می‌شود.
بگذریم. با این‌که اصلا حس خوبی نداشتم، اما بهرحال، مشکلی را حل کرده بودم.
رابین آنقدر تند تند شیشه‌ها را سرکشید که همه‌اش را روی کتاب یوزپلنگ من بالا آورد. با خودم فکر کردم احتمالا این هم تنبیه من است.

1399-01-10

کتاب های مشابه