فیلتر کتاب

(نوشتن یک کلمه از عنوان کافیست)

لک لک بوک

برترین کاربران کتاب

دختری در قطار

ادبیات

مترجم : علی قانع

معرفی کتاب دختری در قطار (The Girl on the Train)

«دختری در قطار» کتابی است که پائولا هاوکینز، نویسنده بریتانیایی آن، شهرت خود را مدیون آن است. در واقع بعد از فروش میلیونی نسخه‌های این کتاب، نام او بر سر زبان‌ها افتاد و کتابش به بسیاری از زبان‌های دنیا ترجمه شد. دختری در قطار رمانی دلهره‌آور است که در سال ۲۰۱۵ منتشر شد و در آغاز انتشارش سیزده هفته در صدر فهرست پرفروش‌ترین کتاب‌های داستان نیویورک تایمز قرار بود. این کتاب رکورد فروش کتاب «هری پاتر» را از آن خود کرد و اقتباس سینمایی آن نیز توسط شرکت دریم‌ورکس ساخته شد.
در ایران ترجمه‌های متفاوتی از این کتاب وارد بازار شده، از جمله: محبوبه موسوی (میلکان)، مهرآیین اخوت (هیرمند)، علی قانع (کوله پشتی)، نیلوفر امن‌زاده (حوض نقره)، فاطمه عابدی (آسو) و... که ترجمه‌ی انتشارات هیرمند بیشترین تجدید چاپ را داشته است.
داستان از زبان سه شخصیت ریچل، آنا و مگان روایت می‌شود. ریچل شخصیت اصلی داستان، زنی دائم‌الخمر است که از کمبود اعتماد به نفس رنج می‌برد و از آنجا که همسرش او را به خاطر معشوقه‌اش ترک کرده، حس می‌کند نمی‌تواند مورد توجه هیچ مردی واقع شود. آنا زن دوم همسر قبلی ریچل است و مگان همسایه‌ی آنهاست. داستان زندگی این سه زن جایی به هم گره می‌خورد که یکی از این سه زن ناپدید شده و پلیس در پی کشف ماجراست...
این رمان از طرفی پلیسی است، اما می‌توان آن را تریلری جالب توجه خواند. تلفیق فضای معمایی و جنایی با دغدغه‌های زناشویی و نگرانی‌های زنان در مسائلی چون خیانت و ازدواج، نکته‌های اجتماعی ریزی را درباره زیست زن امروز در جوامع غربی یادآور می‌شود. در این کتاب سه‌گانه کاملی با موضوعاتی مانند خشونت خانگی، استعمال الکل و مواد مخدر است. روایتی مدرن و چندصدایی از ماجرای سه زن که هر کس از زاویه‌ی دید خودش آن را برای‌مان تعریف می‌کند.
سودابه امیری

داستان‌های انگلیسی - قرن ۲۰م.



پائولا هاوکینز
پائولا هاوکینز پائولا هاوکینز نویسنده بریتانیایی در ۲۶ اوت ۱۹۷۲ در زیمبابوه بدنیا آمد.

کتاب صوتی

نوار
نوار
لینک خرید از نوار

قسمتی از کتاب

چرا این قدر این خانه کوچک شده؟ چرا آن قدر زندگی‌ام خسته‌کننده شده؟ این همان چیزی بود که من می‌خواستم؟ یادم نمی‌آید. فقط می‌دانم که چند ماه پیش بهتر شده بودم، اما الان دوباره نمی‌توانم فکر کنم. نمی‌توانم بخوابم. نمی‌توانم نقاشی بکشم... انگیزه فرار روز به روز در من قوی‌تر می‌شود، شب وقتی دراز می‌کشم می‌شنوم یکی در گوشم دایم می‌گوید: برو، برو...
چشم‌هایم را که می‌بندم سرم پر از تصاویر گذشته و آینده می‌شود؛ چیزهایی که در رویای آن هستم، چیزهایی که باید داشته باشم، ولی کنارشان گذاشته‌ام. آرامش ندارم. هر طرف که می‎روم به بن بست می‌رسم: گالری بسته، خانه‌ای که در این جاده است، علاقه زنان به ورزش پیلاتس، مسیر ریل قطار ته باغ... وقتی قطار بارها و بارها از جلوی من رد شود، یادم می‌اندازد که هزاران آدم هر روز با قطار این سو و آن سو می‌روند، اما تو هنوز سر جای خودت هستی.

کتاب های مشابه