فیلتر پرونده

(نوشتن یک کلمه از عنوان کافیست)

لک لک بوک

برترین کاربران پرونده

تعریف داستان کوتاه

علوم انسانی

تعریف داستان کوتاه تعریف داستان کوتاه
داستان کوتاه اثری است کوتاه که نسبت به رمان یا داستان بلند حجم بسیار کمتری دارد و نویسنده در آن به یاری یک طرح منظم برشی از زندگی یک شخصیت را می‌نویسد.
«ادگار آلن پو» نویسنده‌ی آمریکایی می‌گوید: «داستان کوتاه قطعه‌ای تخیلی است که بتوان آن را در یک نشست (بین نیم ساعت تا دو ساعت) خواند. روایتی است که حادثه واحدی را، خواه مادی باشد و خواه معنوی، مورد بحث قرار دهد و همه جزئیات آن باید پیرامون یک موضوع باشد و یک اثر را القا کند، یک اثر واحد را. این قطعه تخیلی بدیع باید بدرخشد، خواننده را به هیجان بیاورد، یا در او اثر گذارد؛ باید از نقطه‌ی ظهور تا پایان داستان در خط صاف و همواری حرکت کند.»

تاریخچه‌ی داستان کوتاه
تاریخ داستان‌نویسی فقط به کمتر از چهار قرن پیش می‌رسد و گذشته‌ی کوتاه‌تری نسبت به رمان‌نویسی دارد. نخستین داستان‌های کوتاه اوایل قرن نوزدهم خلق شدند. با این حال رد پای داستان کوتاه را پیش‌تر هم می‌توان یافت: قرن چهاردهم میلادی در «دکامرون» اثر جووانی بوکاچیو و نیز «حکایت‌های کنتربری» نوشته‌ی جفری چاوسر. در ایران و در قرن هفتم هجری گرچه حکایات گلستان سعدی از جهت کوتاهی و وحدت موضوع به آنچه که امروزه به آن داستان کوتاه می‌گویند کم شباهت نیست، اما این قصه‌ها و حکایات با همه اهمیت و اعتبارشان به دلیل عدم شخصیت‌پردازی نمی‌توانند داستان کوتاه - به مفهوم امروزی آن- تلقی شوند. دراوایل قرن نوزدهم، ادگار آلن پو در آمریکا و نیکلای گوگول در روسیه گونه‌ای از روایت و داستان را بنیاد نهادند که اکنون داستان کوتاه نامیده می‌شود.
پس از گوگول و آلن پو، تأثیر دو نویسنده بعدی، یعنی گی دو موپاسان و آنتوان چخوف بر نویسندگان بعد از خود بسیار چشمگیر است. نویسندگان بزرگ دیگری چون او.هنری، جیمز جویس، ارنست همینگوی، سالینجر و فاکنر نیز از پیشکسوتان داستان‌نویسی به‌شمار می‌آیند.

ساختار داستان کوتاه
در داستان کوتاه تعداد شخصیت‌ها محدود است، فضای کافی برای تجزیه و تحلیل‌های مفصل و پرداختن به امور جزئی در تکامل شخصیت‌ها وجود ندارد و معمولاً نمی‌توان در آن تحول و تکامل دقیق اوضاع و احوال اجتماعی را بررسی کرد. حادثه‌ی اصلی به نحوی انتخاب می‌شود که هر چه بیشتر شخصیت قهرمان را تبیین کند و حوادث فرعی باید همه در جهت کمک به این وضع باشند. البته بسیاری از داستان‌های کوتاه خوب هم هست که در آن این قوانین رعایت نشده است.
داستان کوتاه ممکن است خیلی کوتاه باشد یا کمابیش بلند، نهایت تا 5000 کلمه. در داستان کوتاه شخصیت قبلاً تکوین یافته و پیش چشم خواننده‌ی منتظر، در گیرودار کاری است که به اوج و لحظه حساس و بحرانی خود رسیده، یا در جریان کاری است که قبلاً وقوع یافته، اما به نتیجه نرسیده است.
شروع: شامل مقدمه مربوط به معرفی شخصیت، حادثه، زمان و مکان داستان و گره‌افکنی
میانه: شامل بسط دادن شخصیت، حادثه، کشمکش و تقابل‌ها
پایان: شامل نقطه‌ی اوج، رفع موانع، تنش‌ها و گره‌گشایی
در مرحله‌ی شروع داستان، اصلی‌ترین هدف شما آگاه کردن مخاطب از مسئله‌ای است که داستان درباره‌ی آن است. در اولین جملات داستان، موضوع و کنش اصلی داستان را برای خواننده بیان کنید. شما باید بلافاصله و مستقیم به سراغ حادثه‌ی اولیه داستان بروید. به آن بخش که از آغاز عمل تا نقطه‌ی بحران، یعنی گره‌گشایی ادامه می‌یابد، گره‌افکنی گویند که شامل خصوصیت‌های شخصیت‌ها و جزئیات وضعیت و موقعیت‌هایی است که خط اصلی داستان را دگرگون می‌کند و شخصیت اصلی را در برابر نیروهای دیگر قرار می‌دهد و عامل کشمکش را به وجود می‌آورد. سعی کنید هم‌زمان با روایت حادثه‌ی اولیه، شخصیت‌های داستان را هم معرفی کرده و چگونگی روابط آن‌ها با یکدیگر را هم بیان کنید.
اگر در مرحله‌ی شروع، هدف اصلی شما طرح یک مسئله باشد، در مرحله‌ی میانی، هدفتان این خواهد بود که تعلیق ایجاد کنید. یعنی ذهن مخاطب را درگیر این پرسش کنید که مسئله‌ای که در مرحله‌ی آغازین مطرح شد، چگونه حل و فصل می‌شود. در اینجا شما می‌خواهید مخاطب را در تردید نگه دارید و این کار را با ایجاد سلسله‌ای از حوادث انجام می‌دهید. حوادثی که سرانجام به شکل تلخ یا شیرین حل و فصل می‌گردند. نظم حوادث بسیار مهم است. برای ایجاد تعلیق باید حوادث تلخ و شیرین را یک در میان قرار دهید. منظور این است که حوادث تلخ و شیرین داستان باید به تناوب و به صورت یکی تلخ و یکی شیرین در داستان گنجانده شوند تا مخاطب در تعلیق قرار گیرد.
هرسه بخش داستان (یعنی شروع، میانه و پایان) باید با یکدیگر تناسب داشته باشند. در مرحله‌ی شروع اجازه ندهید که مطلب زیاد طولانی شود. سعی کنید دست به انتخاب بزنید، وارد جزئیات نشوید و فقط مسائل ضروری را بیان کنید. وقتی وارد مرحله‌ی میانی شدید مقدار زیادی از حوادث را در آنجا قرار دهید. اینجا همان جایی است که باید حوادث تلخ و شیرین را یک در میان کنار هم قرار دهید و میان آن‌ها کشمکش ایجاد کنید. آنچه در مرحله‌ی میانی اتفاق می‌افتد در پایان بخشیدن به داستان نقش مهمی دارد. اگر بدون این که حوادث تلخ و شیرین مرحله‌ی میانی را برای مخاطب جا بیاندازید، داستان را با پایان بسته یا باز تمام کنید، مخاطب با داستان ارتباط برقرار نخواهد کرد.
گره‌گشایی در بخش پایانی، به معنای باز شدن گره‌افکنی‌های ابتدای داستان یا به عبارت دیگر، پیامد وضعیت و موقعیت پیچیده یا نتیجه‌ی نهایی رشته‌ی حوادث است؛ وقتی رویارویی نیروهای متقابل، بحران و بزنگاه یا نقطه‌ی اوج را به وجود می‌آورد، گره‌گشایی نتیجه‌ی منطقی آن‌هاست و سرنوشت شخصیت یا شخصیت‌های داستان تحقق می‌یابد و آن‌ها به وضعیت و موقعیت خود، آگاهی پیدا می‌کنند؛ خواه این وضعیت و موقعیت به نفع آن‌ها باشد خواه به ضررشان.
نهایت کشمکش و درگیری در یک داستان منجر به وضعیتی به نام نقطه‌ی اوج می‌شود. نقطه‌ی اوج ممکن است در ابتدا دیده شود. اما معمولاً پیشبرد حادثه، نقطه‌ی اوج را به وجود می‌آورد.
برای این که این ساختار را استحکام ببخشید، باید به یک نکته‌ی دیگر هم توجه کنید؛ داستان کوتاه باید تکیده باشد؛ یعنی این که نباید هیچ عنصر زائدی در آن وجود داشته باشد. هر حادثه‌ای که در داستان ایجاد می‌شود، باید به مسئله‌ای که در آغاز داستان به آن اشاره شده مرتبط باشد. هر ماجرای تلخ یا شیرینی که در مرحله میانی داستان روی می‌دهد باید درارتباط مستقیم با مسئله‌ای باشد که در مرحله شروع آمده است.
  • دانستنی‌های ادبی

فایل ها