فیلتر پرونده

(نوشتن یک کلمه از عنوان کافیست)

لک لک بوک

برترین کاربران پرونده

تراژدی چیست؟

علوم انسانی

تراژدی چیست؟ تراژدی چیست؟
تراژدی (غمنامه، سوگنامه)، یکی از شکل‌های نمایش است که ریشه در مناسک مذهبی یونان باستان دارد که نام خود را از «تروگوس» یعنی بز و «اویدیا» یعنی سرود گرفته‌ است. در تعریف کلاسیک، تراژدی تقلیدی است از واقعه‌ای جدی با زبانی فاخر که برخلاف کمدی به کشمکش میان خدایان و انسان‌ها، یا شاهان و شاهزادگان می‌پردازد. موضوع غالب در این گونه‌ی نمایشی ناتوانی انسان در برابر اراده‌ی خدایان و مسئله‌ی تقدیر است.

تراژدی از کجا آمده است؟
نخست از بدیهه‌سرایی آغاز و توسط «تسپیس» معرفی شد. برخی می‌گویند که تراژدی از اشعار دیتی‌رامب (ترانه‌ای که در یونان باستان برای ستایش دیونوسوس، خدای شراب و باروری، خوانده می‌شد) به‌وجود آمده است. نظریه‌ای دیگر تراژدی را حاصل مراسم بزرگداشت قهرمانان مرده می‌داند که در حکم تدابیری سیاسی و به منظور کمک به انتقال یونان باستان از جامعه‌ای قبیله‌ای به جامعه‌ای سیاسی بوده است. بقیه، تراژدی را صرفاً به‌عنوان شیوه‌ای مؤثر برای داستان‌سرایی به شمار می‌آورند.

قهرمان تراژدی کیست؟
این قهرمان در گذشته از اشراف و بزرگانی انتخاب می‌شده که دارای ویژگی‌های اخلاقی و اجتماعی خاصی بوده‌اند اما در تراژدی‌های امروزی ممکن است فردی از رده‌های پایین اجتماعی با ویژگی‌های نه چندان مقبول اخلاقی باشد. در هر صورت این قهرمان دارای «نقطه‌ضعف تراژیک» یا به یونانی هامارتیا است که منجر به یک اشتباه می‌شود و این اشتباه عامل سقوط و نزول اوست؛ سیری که اغلب به مرگ قهرمان می‌انجامد.

ساختار تراژدی چگونه است؟
1. پیش‌درآمد یا پرولوگ: پیش‌پرده‌ای مختصر با دادن اطلاعاتی از حوادث آینده.
2. مقدمه یا پارودو: اگر پرولوگ نباشد، نمایش‌نامه با پارودو آغاز می‌شود. حضور همسرایان و شرحی که درباره‌ی وقایع پیش رو می‌دهند و فضا را برای ورود شخصیت آماده می‌کنند.
3. طرح داستانی یا اپیزود: اولین ورود شخصیت‌های اصلی به صحنه و آغاز رویدادهای نمایش‌نامه و پیشروی داستان.
4. آوازهای دسته‌جمعی همسرایان یا استاسیما: اپیزودها را از یکدیگر جدا می‌کنند و به همسرایان اجازه می‌دهند تا به تحلیل رخدادها بپردازند.
۵. فرود یا نتیجه یا اکسُدوس: به پایان رسیدن ماجراها و خروج شخصیت‌ها و همسرایان از صحنه.
تراژدی علاوه بر ساختار کلی باید دارای ارکان زیر نیز باشد:
بخش اول: نمایش با یک مقدمه شروع می‌گردد که در آن خلاصه‌ی داستان تعریف می‌شود.
بخش دوم: همسرایان وارد صحنه شده و داستان آغاز می‌شود؛ گره‌افکنی.
بخش سوم: شروع و بسط داستان اصلی نمایش با حضور قهرمانان؛ بدنه‌ی داستان و نقطه‌ی اوج.
بخش چهارم: پایان نمایش و خروج همسرایان؛ گره‌گشایی.
علاوه بر این در تراژدی نمایش صحنه‌های خشونت‌آمیز و غیراخلاقی جایی ندارد. این‌ وقایع معمولاً بیرون از صحنه اتفاق می‌افتند و ما از طریق گفت‌وگوی شخصیت‌ها متوجه آن‌ها می‌شویم.
دیگر آن که در پایان تراژدی باید کاتارسیس یا تزکیه و تطهیر تماشاگر، آنچه که هدف اصلی تراژدی است، اتفاق بیافتد. ارسطو تأکید می‌کند که قهرمان تراژدی هم حس شفقت، هم حس وحشت و هراس را در ما بیدار می‌کند. شفقت برای این که ما از نقطه‌ضعف تراژیک قهرمان باخبریم و می‌دانیم این اشتباه او باعث می‌شود که سرنوشتش جور دیگری رقم بخورد؛ وحشت و هراس به دلیل هم‌ذات‌پنداری‌مان با او تا انتهای ماجرا. کاتارسیس همان حس سبکی بعد از پایان نمایش است، همان‌جا که نفس راحتی می‌کشیم و به خود می‌گوییم چقدر خوب شد که ما جای قهرمان نبودیم.

تفاوت تراژدی کلاسیک با تراژدی مدرن در چیست؟
اهداف: در تراژدی کلاسیک «هدف» قهرمانان یک مسئله‌ی اخلاقی، خانوادگی، ملی و به طور کلی جمعی است، اما در تراژدی مدرن این هدف شخصی‌تر شده و به درونیات و انگیزه‌های شخصیت متکی می‌شود. از طرف دیگر در تراژدی کلاسیک هدف و قهرمان آن‌قدر در هم ذوب می‌شوند که هویت قهرمان زیر سایه‌ی هدف قرار می‌گیرد، برعکس تراژدی مدرن که شخصیت استقلال خود را دارد و در عین حال هدفی را در پی خواستی درونی دنبال می‌کند.
علاوه بر این همین تغییر ویژگی‌های هدف منجر به تغییرات کلی در ساختار تراژدی می‌شود. به‌عنوان مثال دیگر آن گروه همسرایان وجود نخواهند داشت تا به قضاوت درباره‌ی وقایع و شخصیت‌ها بپردازند.
شخصیت و شخصیت‌پردازی: اهمیت‌بخشی به شخصیت و شخصیت‌پردازی جزئی‌گرایانه‌تر در تراژدی مدرن، تنوع موضوعی بسیاری به تراژدی می‌بخشد. دیگر آن که مسئله‌ی تردید در ذهن شخصیت تراژدی مدرن نقطه‌ی مقابل ایمان و ثابت‌قدمی در اندیشه‌ی قهرمان تراژدی کلاسیک است.
در تراژدی کلاسیک موضوع برحق بودن و پایگاه یکسان اخلاقی در دو طرف ماجرا مشهود است و مجال حضور شخصیت شرور یا جبهه‌ی شر را نداریم، اما در نوع مدرن، این امکان جذابیت دیگری به تراژدی بخشیده و شخصیت‌های منفی ماندگاری را در دنیای ادبیات برجای گذاشته. قهرمان‌های آن نوع تراژدی حس مسئولیت‌پذیری بالایی داشتند حتی در انجام گناه، زیرا ناچارند در راه هدف خود به چنین کاری دست بزنند، ولی شخصیت‌های نوع جدید این نوع مسئولیت‌پذیری را کمتر در خود دارند.
داستان‌پردازی: در پیشبرد داستان تراژدی‌های کلاسیک، اتفاقات ساده‌ترند و قهرمان باید با چند انتخاب محدود دست به عمل بزنند، برخلاف تراژدی مدرن که شخصیت‌ها درگیر اتفاقات پیچیده‌ی بیرونی و درونی‌اند و می‌توانند در حوزه‌ی وسیع‌تری عمل کنند و این عملکرد لزوماً درست و اخلاقی نیست و می‌تواند انتخابی نادرست یا ناشایست باشد.

تراژدی‌نویسان کلاسیک که بوده‌اند؟
#سوفوکل با سه‌گانه‌ی معروفش: افسانه‌های تبای
#اوریپید با مده‌آ، الکترا، هیپولیت
#آیسخولوس با پرومته در زنجیر، پارسیان، اورستیا
#سنکا با تی‌اس‌تیز، هرکول دیوانه، آگاممنون
#راسین با ایفی‌ژنی، آندروماک، اسکندر کبیر

تراژدی‌نویسان مدرن کیستند؟
#شکسپیر با هملت، مکبث، ریچارد سوم
#کریستوفر_مارلو با دکتر فاستوس
#گوته با فاوست
#استریندبرگ با پدر
#چخوف با مرغ دریایی
#ایبسن با مرغابی وحشی
#آرتور_میلر با مرگ فروشنده
#یوجین_اونیل با میمون پشمالو
#برشت با مادر
#بکت با در انتظار گودو
و... .
  • دانستنی‌های ادبی

فایل ها