فیلتر کتاب

(نوشتن یک کلمه از عنوان کافیست)

لک لک بوک

برترین کاربران کتاب

مدیر مدرسه

ادبیات

مترجم :

مدیر مدرسه اثر جلال آل احمد نویسنده، منتقد ادبی و مترجم ایرانی است. این کتاب یک داستان بلند است که در سال 1337 نوشته شده. انتشارات جامی، فردوس، طاقچه و مصدق این کتاب را منتشر کرده‌اند. در «مدیر مدرسه» اصلاً آدم خوب وبد نداریم؛ یعنی راوی فقط آدم‌ها را معرفی کرده و این شمایید که تصمیم می‌گیرید که این آدم خوب است یا بد. در این داستان آدم‌ها اسم ندارند: فراش اول، فراش جدید، معلم کلاس اول، معلم کلاس دوم، ناظم، مدیر مدرسه، سرهنگ و... . با این همه، شخصیت اصلی در ذهن مخاطب ماندگار می‌شود. زبان ساده و بیان روان نویسنده باعث باورپذیری داستان شده است.
ماجرا این است که راوی داستان از آموزگاری به تنگ آمده است و برای آسودگی خود و داشتن درآمد بیشتر و بی‌دردسر به مدیریِ دبستان رو می‌آورد، بی‌آن که این کار بداند چه دردسرهایی در پی خواهد داشت. مدیر که خود را هیچ‌کاره می‌داند و آمده در گوشه‌ی آرام دفترش تا خود را از گچ خوردن و بیهودگی کار آموزگاری برهاند، با دشواریِ سرپرستیِ «یک ناظم و هفت معلم و دویست‌و‌سی‌وپنج شاگرد» روبرو می‌شود. پس همه‌ی توان خود را به کار می‌گیرد تا کمبودها و نارسایی‌ها را به گونه‌ای سروسامان دهد.
فروغ فرهی



جلال آل احمد
جلال آل احمد جلال آل احمد روشنفکر، نویسنده، منتقد ادبی و مترجم ایرانی در ۱۱آذر ۱۳۰۲ در خانواده‌ای مذهبی در محلهٔ سیدنصرالدین شهر تهران به‌دنیا آمد.

کتاب صوتی

نوار
نوار
لینک خرید از نوار

قسمتی از کتاب

از در که وارد شدم، سیگار دستم بود و زورم آمدم سلام کنم. همین‌طوری دنگم گرفته بود غد باشم. رییس فرهنگ که اجازه نشستن داد، نگاهش لحظه‌ای روی دستم مکث کرد و بعد چیزی را که می‌نوشت تمام کرد و می‌خواست متوجه من بشود که رونویس حکم را روی میزش گذاشته بودم. حرفی نزدیم. رونویس را با کاغذهای ضمیمه‌اش زیرورو کرد و بعد غبغب انداخت و آرام و مثلاً خالی از عصبانیت گفت: جا نداریم آقا. این که نمیشه! هر روز یک حکم میدن دست یکی و می‌فرستنش سراغ من... .

ارسال دیدگاه

 golbahar_bookish

golbahar_bookish

این کتاب رو هم خوندم هم صوتی گوش دادم.کتاب صوتیش هم بشدت توصیه میکنم عالیه از برنامه نوار گرفتم.نثر کتاب خیلی ساده است.حوادث توی کتاب هم تلخه هم خنده داره.بنظرم کتاب جالبیه.بخصوص خیلی از وقایعی که تو مدرسه ای که جلال ال احمد افتاده در حال حاضر هم توی بعضی از مدارس میفته...فکر میکنم هنوزم بعضی خانواده ها هستن که به اندازه ی خانواده های این داستان آگاهی کمی دارند

1399-01-07
 golbahar_bookish

golbahar_bookish

جلال آل احمد ، رمان مدیر مدرسه را با نثری ساده و عامیانه و خیلی صمیمی نوشته است.

این رمان حاصل تجربه‌ی شخصی جلال آل احمد هست .جلال ال احمد از سالها تدریس خسته میشود تصمیم میگیرد که یه جای معلمی ،مدیر مدرسه بشود و از تدریس و سروکله زدن با بچه ها راحت شود...این کتاب نشان میدهد که اوضاع فضای اموزشی و مدارس کشور در ان زمان چگونه بوده است. توی این کتاب مسائل مختلفی به میان کشیده...یکی فقر هست...درباره مسائل اخلاقی معلمان و دانش آموزان هم زیاد صحبت شده...درباره حقوق معلم و جایگاه او در جامعه.پارتی بازی و رشوه و این چیزا که هم جای خودش دارد

1399-01-07
 Mahsa

Mahsa

هرچقدر از جذابیت این آقا مدیر قصه بگم کم گفتم
هرچقدر از شیرینی تلخ داستان بگم کم گفتم
هرچقدر هم از نویسنده دانا و روشنفکر ، سبک و نثر روان داستان ، شخصیت ها ، دیالوگ ها و رگه های آغشته به طنز رمان بگم کم گفتم
فقط و فقط یک چیز می توان گفت ... به نظر من هر کسی که ادعا داره کتابخوان حرفه ای و از سبک های داستان ها اطلاع داره ، اگه این کتاب رو نخونه .. رسما هیچ کتابی نخونده

1398-11-28
 RezaTaha

RezaTaha

جلال آل احمد یکی از نویسنده هاییه که نظرات متفاوت در موردش زیاده، اما چیزی که مشخصه اینه که جلال تو دوره خودش تونسته بوده سبک خاصی برای خودش دست و پا کنه و باورپذیر بنویسه، اما مسلما نویسنده های بزرگتری از جلال هم تو همون روزگار بوده که خیلی بهتر مینوشتن و با ادبیات به خوبی آشنا بودن. مدیر مدرسه همه به همون سبک و سیاق مورد علاقه جلال نوشته شده، بد نبود بنظرم

1398-09-05
 golbahar_bookish

golbahar_bookish

(قسمت3 ): مشکلات امروز جامعه ما در «مدیر مدرسه» آل احمد دیده می شود این منتقد در ادامه گفت: رئالیسم گرچه هنوز بقا دارد، ولی حاشیه ای شده است. با این همه موضوعی که رمان به آن می پردازد، موضوع جامعه امروز ماست، اما این موضوعات چه هستند جالب است که آل احمد 50 و چند سال پیش این رمان را نوشته و هنوز هم علاقه مند و خواننده دارد. فکر می کنم یکی از موضوعاتی که او به خوبی در رمانش نشان داده است، فقدان انگیزه کار در معلمان است. از فصل سوم آرام آرام راوی می گوید که معلم ها صبح ها که قرار است به مدرسه بیایند، گویی قرار است به یک محل ماتمکده و کسل کننده بروند. اغلب هم تاخیر دارند. راوی آل احمد می گوید که معلم ها اگر بتوانند، صبح ها حداقل یک ربع ساعت را دیر به مدرسه می آیند. نویسنده کتاب «داستان کوتاه در ایران» گفت: این موضوع همچنان مساله و مشکل رایج آموزش و پرورش ماست. یکی دیگر از مسائلی که آل احمد به خوبی در این رمان به آن می پردازد، پایین بودن سطح معیشت کارکنان آموزش و پرورش به غیر از قشر معلمان است. او در داستانش از زبان مدیر می آورد که معلمان در نیمه روز و هنگام ناهار حاضر به بیرون رفتن از مدرسه و ناهار خوردن نیستند چون فضای بیرون مدرسه هنوز آسفالت نشده و خاکی است و اگر بخواهند برای تهیه ناهار از آن عبور کنند، باید پول یک نوبت واکس کفش بدهند. این هم از آن طنز های مخصوص آل احمد است که می گوید معلم های مدرسه از سرایدار پول قرض می کردند. پاینده افزود: در این میان، رمان نشان می دهد که امکانات آموزشی و بهداشتی مدارس در سطح بسیار نازلی است. توصیفی که آل احمد از توالت های مدرسه می دهد، آن ها را مانند یک انباری و زیرزمین مخوف نشان می دهد که بچه ها می ترسند از کابین های توالت استفاده کنند و با طنز خودش می گوید که آثار این ترس در گوشه و کنار محوطه توالت ها قابل رویت بود. یک نکته را فراموش نکنیم که «مدیر مدرسه» یک رمان رئالیستی است و هم و غم رئالیست ها عطف توجه به فقر و آلودگی و بیچارگی هاست. آل احمد نهایتا هم این هدف را به خوبی در این کتاب محقق می کند.

1399-01-07
 golbahar_bookish

golbahar_bookish

(قسمت2): پاینده افزود: من می خواهم دلیل ماندگاری این رمان را در ادبیات معاصر و این که توانسته از نسلی به نسل دیگر منتقل شود، بیان کنم. چون امروز در میان ما مخاطبانی نشسته اند که دهه دوم یا سوم زندگی شان را سپری می کنند و این نشان از این دارد که این رمان توانسته گذاری از یک نسل به نسل دیگر داشته باشد. علت را باید در این جست که «مدیر مدرسه» رمانی مربوط به زمانه ماست. از لفظ تعلق استفاده نمی کنم و می گویم مربوط به زمانه ماست و منظورم این است که سبک و سیاق رئالیستی جلال، امروز وجه مسلط ادبیات ما نیست

1399-01-07
 golbahar_bookish

golbahar_bookish

(قسمت6 و آخر):
آل‌احمد بصیرت اجتماعی عجیبی دارد

این مترجم ادامه داد: آل‌احمد بصیرت اجتماعی عجیبی دارد. مهم‌تر از رئالیسم، کاویدن جنبه‌های متناقض یک موضوع است. دانش آموزان از یک طرف، ترس از امتحان دارند و از طرف دیگر گویی از این ترس لذت می‌برند. همین ترس هم باعث اعتماد به نفسشان می‌شود تا تقلب کنند. رمان «مدیر مدرسه» همچنان منعکس‌کننده و تحلیل‌کننده واقعیت‌هایی است که سعی داشته منعکس کند. می‌خواهم این رمان را با «روزهای سخت» اثر چارلز دیکنز مقایسه کنم که آن رمان هم به آموزش و پرورش در انگلستان می‌پردازد و همچنان باقی مانده است.

وی افزود‌: یک رمان در طول ادوار و سال‌ها، به دو دلیل باقی خواهد ماند. یا این که جایگاهش را در ادبیات باز کند و یا این که به دلایلی، شرایطی که از آن سخن می‌گوید، همچنان در جامعه استمرار داشته باشد. به نظر من رمان جلال آل احمد، واجد هر دوی این شرط‌هاست و هنوز به عنوان یک رمان تیپیکال رئال، باقی مانده است. البته با وجود همه حرف‌ها، این رمان ضعف‌هایی هم دارد و یکی از آن‌ها این است که راوی آل احمد زیاد بیانیه می‌دهد. او مرتبا در حال صدور بیانیه است که به نظرم مرز رئالیسم و بیانیه اجتماعی را برمی‌دارد. این راوی اصطلاحا راوی فضولی است. واژه‌های مانند «فرنگی‌مآب» هم که در کتاب «غربزدگی» آل احمد بسیار تکرار می‌شوند،‌ در این رمان هم به کرات مورد استفاده قرار می‌گیرد. «فرنگی مآب»‌ برای آل احمد یک کلیدواژه است و عیبی ندارد اگر آن را در کتاب استفاده کند، اما در رمان آوردن این‌گونه لغات و القای مسقیم مفاهیم، لذت کشف را از خواننده می‌گیرد چون رمان باید به خواننده امکان کشف بدهد.

پاینده در ادامه گفت: در «مدیر مدرسه» ملغمه‌ای داریم از مستقیم‌گویی و بیانیه دادن. باختین می‌گوید باید رمان را چند صدایی کنیم نه این که فقط یک صدا از آن شنیده شود و آن صدای نویسنده باشد. اصلا رمان برخلاف شعر، ژانری دموکراتیک است. شعر غنایی تک صداست، اما رمان نباید این‌گونه باشد. بیانیه دادن در کتاب ایرادی ندارد اما در رمان و ژانر داستانی عیب دارد.

این منتقد در پایان سخنانش گفت: داستان کوتاه در ایران خوب پیشرفت کرده است، ولی برای خواندن رمان‌های خوب باید همچنان به سراغ آثار یک نسل قبل‌تر برویم. دلیلش هم این است که چند صدایی در رمان را یاد نگرفته‌ایم.

منبع خبرگزاری مهر

1399-01-07
 golbahar_bookish

golbahar_bookish

(قسمت 5 )
احمد با «مدیر مدرسه» وارد گفتگوی انتقادی با زمانه‌اش شده است

این منتقد در ادامه گفت: آل احمد در «مدیر مدرسه» وارد یک نوع گفتگوی انتقادی با زمانه خودش شده است و رمانی که این کار را بکند، امکان ماندگاری‌اش در طول سال‌ها بسیار بیشتر از رمان‌های دیگر است. آل احمد نویسنده‌ای سطحی نبوده و در برخی مقاطع در متن ‌او بارقه‌های یک روان‌‌شناس اجتماعی را می‌بینیم. او فقط تصویر رئالیستی از مساله نمی‌دهد، بلکه منظر جامعه‌شناسی از عواقب آن ارائه می‌کند. تنبیه بچه‌ها از دیگر مسائل مهمی است که مدیر مدرسه به آن می‌پردازد. کودکان ما از کودکی، اجبار به تحمل درد و وحشت را یاد می‌گیرند و به آن عادت می‌کنند. مانند شخصیت ناظم داستان «مدیر مدرسه» در جامعه زیاد داریم. آل احمد در قسمتی از رمان از زبان مدیر روایت می‌کند که وقتی به حیاط رسیدم، دیدم ناظم بچه ها را ترکه می‌زند و بچه‌ها در حالی که التماس می‌کنند، دستشان را هم جلو می‌آورند. چون عادت کرده بودند.

نویسنده کتاب «گفتمان نقد» ادامه داد: این اشتباه است اگر کسی فکر کند «مدیر مدرسه» رمانی فقط درباره نظام آموزشی ماست. در این رمان با یک ماکروکازم روبرو هستیم. یعنی با جهان اصغری روبرو هستیم که یک جهان اکبر را نشانمان می‌دهد. ما هم مانند بچه‌های مدرسه «مدیر مدرسه» در جامعه امروزمان با گران‌فروشی بقال روبرو می‌شویم، ولی اسکناس نو و تانخورده به او می‌دهیم تا مبادا از کوره در برود. معلم‌های محافظه‌کار این رمان هم همین‌گونه‌اند. ام. ای . آر حبیب تاریخ‌نگار عرب‌تبار نظریه ادبی می‌گوید که نویسندگان رئالیست با مشاهده سیستم و مبنا قرار دادن وضعیت واقعی، اهداف کلان خود را در متن محقق می‌کنند.

پاینده در بخش دیگری از سخنانش گفت: آل احمد بیش از 50 سال پیش متوجه شد که شخصیت چند بعدی یعنی چه. شخصیت چند بعدی، شخصیتی است که رفتارهای متناقض از خود بروز می‌دهد. آل احمد نخواسته در «مدیر مدرسه» قهرمان بسازد. این یعنی که این رمان سطحی نیست و شخصیت مدیر هم چند بعدی است. موضوع دیگری که در این کتاب به آن پرداخته شده، توسل به خشونت است که وجهه دیگری از تسلیم در مقابل خشونت و قدرت است. کودک‌های کتک‌خورده، تبدیل به قلدرهای کتک‌زن خواهند شد. آل احمد از حیث دیدن این موضوع، تیزبینی بسیار زیادی داشته است. ما هم امروز در جامعه با افرادی روبرو هستیم که سر مسائل جزیی و بسیار کوچک دست به درگیری و اعمال خشونت می‌زنند. آل احمد به خوبی این قضیه را می‌کاود و این رمان مساله تنبیه بدنی را از منظر تحلیلی، به واقع به خوبی کاویده است.

1399-01-07
 golbahar_bookish

golbahar_bookish

(قسمت 4 ):

«مدیر مدرسه» یک کالبدشکافی اجتماعی است

وی گفت: موضوع دیگر، بروکراسی اداری است. مدیر مدرسه بعد از چند ماه که از گرفتن حکم مدیریتش می‌گذرد، هنوز حقوق نگرفته است. برخی از حاضران در جلسه که تجربه و سن بالایی دارند و در ادارات مختلف کار کرده‌اند، می‌دانند که این حکم‌ها و تایید شدنشان تا گرفتن اولین حقوق چه مشقتی دارد و نمی‌دانم این وضعیت بروکراتیک کشورمان چه زمانی درست خواهد شد! موضوع دیگری که آل احمد در رمانش به آن می‌پردازد، پارتی‌بازی، ارتشاء و فساد مالی است. این هم از آن وضعیت‌هایی است که هنوز در جامعه‌مان شاهدش هستیم و اخبار فساد سه‌میلیارد تومانی و اختلاس در بیمه بر آن صحه می‌گذارد و البته این‌ها اخباری هستند که ما می‌شنویم و بسیاری اخبار دیگر هم در این باره هستند که ما نمی‌شنویم. با وجود این عوامل است که مخاطب با خود می‌گوید آل احمد با این رمانش،‌ دست به یک کالبدشکافی زده است که هنوز بعد از نیم قرن کهنه نشده است و مسائلی که به آن‌ها پرداخته، همچنان در جامعه باقی مانده است.

مولف کتاب «رمان پسامدرن و فیلم» ادامه داد: آل احمد خودش سال‌ها معلم مدرسه بوده است و طبیعی است که تجربه زیست‌شده او به نوعی در این رمان بازنمایی شده است. از جمله مساله نامناسب بودن مطالب کتاب‌های درسی دانش‌آموزان. بسیاری از مطالب کتاب‌های درسی دانش‌آموزان مدارس، گویی برای اشباح نوشته شده‌اند. در این باره توصیه می‌کنم حتما کتاب «کند و کاو در مسائل تربیتی ایران» نوشته صمد بهرنگی را بخوانید. بهرنگی و آل احمد هر دو نویسنده بودند. آل احمد هم تمایلات چپ‌گرایانه داشت و بهرنگی هم اگر نگوییم عضو فعال بوده، باید بگوییم که سمپات چریک‌های فدایی بوده است. هر دو درباره آموزش و پرورش کتاب نوشته‌اند ولی کتاب آل احمد رمان و ادبیات داستانی است، اما کتاب بهرنگی داستانی نیست و تولید یک معلم دلسوز است که می‌گوید کتاب‌های آموزش و پرورش، مخاطبشان را در نظر نمی‌گیرند. نکته دیگری که بهرنگی به آن اشاره می‌کند، این است که آموزش و پرورش ایران با تقلید از الگوی آمریکایی ساخته شده است.

پاینده گفت: آل احمد این را که نویسندگان کتاب‌های درسی و معلمان مدارس در باغ دیگری هستند و با مخاطب ارتباط ندارند، به خوبی در «مدیر مدرسه» نشان می‌دهد. نکته دیگر تنبیه بدنی دانش‌آموزان است که هنوز هم مساله ماست. البته شاید این مساله در شهرهای بزرگ کمتر شده باشد، ولی کمی هم به دور و اطراف خودمان در شهرستان‌ها و روستاها نگاه کنیم. آخرین نکته‌ای که آل احمد در رمانش آن را به زمانه ما مرتبط می‌کند، مساله اضطراب از امتحان است که دو فصل از رمان را به خود اختصاص داده است.

1399-01-07
 golbahar_bookish

golbahar_bookish

چیزی که باعث شد این کتاب رو بخونم داستان گل دسته ها و فلک که تو ادبیات مدرسه مون بود.

1399-01-07
 golbahar_bookish

golbahar_bookish

به گزارش خبرنگار مهر، جلسه نقد رمان «مدیر مدرسه» نوشته جلال آل احمد در قالب دومین نشست بازخوانی‌ رمان‌های شاخص ایرانی ادبیات معاصر ایران، عصر دیروز سه‌شنبه 9 خرداد با حضور حسین پاینده و بهناز علی‌پور در فرهنگسرای ارسباران برگزار شد.
(قسمت اول ):
پاینده در ابتدای سخنانش در این برنامه گفت: مایکل هیلمن می‌گوید رمان «مدیر مدرسه» آل احمد یکی از خوانده‌شده‌ترین رمان‌های ایرانی است. هیلمن پیش از انقلاب استاد ادبیات فارسی دانشگاه مشهد بوده است که بعد از پیروزی انقلاب به موطنش آمریکا بازگشت، اما در بیان این که چرا هیلمن این رمان را از خوانده‌ شده‌ترین رمان‌های ایرانی می‌داند با بگوییم که او دلایل مشخصی را ابراز نمی‌کند و به نظرم موضوع را مفروض بیان کرده است.

1399-01-07
 golbahar_bookish

golbahar_bookish

راستی شاید متری ده دوازده شاهی بیشتر نخریده باشند؟ شاید هم زمین‌ها را همین جوری به ثبت داده باشند؟ چه مقلدهای بی‌دردسری برای فرهنگی مآبی! نه خبری از دیروزشان داشتند و نه از املاک تازه‌ای که با هفتاد واسطه به دست‌شان داده بودند، چیزی سرشان نمی‌شد.

1399-01-07
 golbahar_bookish

golbahar_bookish

دیگر نه درس خواهم داد ونه دمبدم وجدانم را میان دوازده و چهارده به نوسان در خواهم آورد و نه مجبور خواهم بود برای فرار از اتلاف وقت در امتحان تجدیدی به هر احمق بیشعوری هفت بدهم تا ایام آخر تابستانم را که لذیذترین تکه ی تعطیلات است نجات داده باشم

1399-01-07
 golbahar_bookish

golbahar_bookish

آدم وقتی معلّم است، متوجّه این چیزها نیست. چون طرف مخاصم است. باید مدیر بود؛ یعنی کنار گود ایستاد و به این صف‌بندی هر روزه و هر ماهه‌ی معلم و شاگرد چشم دوخت تا دریافت که یک ورقه‌ی دیپلم یا لیسانس یعنی چه! یعنی تصدیق به این‌که صاحب این ورقه دوازده سال یا پانزده سال تمام و سالی چهار بار یا ده بار در فشار ترس قرار گرفته و قدرت محرّکش ترس است و ترس است و ترس!

1399-01-07
 golbahar_bookish

golbahar_bookish

می‌دیدم که این مردان آینده، درین کلاس‌ها و امتحان‌ها آن‌قدر خواهند ترسید و مغزها و اعصاب‌شان را آن‌قدر به وحشت خواهند انداخت که وقتی دیپلمه بشوند یا لیسانسیه، اصلاً آدم نوع جدیدی خواهند شد. آدمی انباشته از وحشت! انبانی از ترس و دلهره

1399-01-07
 golbahar_bookish

golbahar_bookish

اگر معلم هم نبودی یا مدیر، به راحتی می‌توانستی حدس بزنی که کی‌ها با هم قرار و مداری دارند و کدام یکی پهلو دست کدام یک خواهند نشست. از هم کمک می‌گرفتند، به هم پناه می‌بردند؛ در سایه‌ی همدیگر مخفی می‌شدند؛ یک دقیقه دیرتر دفتر و کتاب‌شان را از خودشان جدا می‌کردند! مگر می‌توان تنها ـ تک و تنها ـ با امتحان روبرو شد؟

1399-01-07
 Mahsa

Mahsa

مدیر مدرسه ،نماد جامعه‌ایست که جلال در آن زندگی می‌کند. جامعه‌ای سراسر تعارض و تناقض که هر طرف آن را می‌نگری ، نوعی از آشفتگی و هرج و مرج در آن به چشم می‌خورد. مدیر مدرسه ، نماینده‌ی مردمی است که سال‌ها در پی اصلاح امور مختلف جامعه بوده‌اند ، اما در نهایت ناامیدی راهی به جز کناره‌گیری و عقب نشینی از مواضع‌شان نداشته‌اند. همه‌ی کسانی که درد و رنج حاصل از بی عدالتی و نابسامانی را با تمام وجود احساس کرده‌اند و مشتاقانه و دلسوزانه در پی حل و فصل آن‌ها بوده‌اند اما سرخورده از موج مخالفشان ، کنج عزلت گزیده‌اند و بیخیال همه‌ی آرمان‌هایشان شده‌اند.

مدیر مدرسه اما خیلی زود خسته می‌شود ؛ گویی که آگاهانه می‌داند راه به جایی نمی‌برد و آنچنان‌که باید و شاید دل به تغییر و اصلاحات نمی‌دهد. سعی و تلاش می‌کند اما با تمام وجود و انرژی ای که لازم باشد نه. انگار که خوب می‌داند همه چیز از قبل برنامه‌ریزی شده و او در این برنامه ، جایگاهی برای تغییرات ندارد.
فضای آموزشی نامناسب ؛ معلمانی که از حقوق و مزایای اندکی برخوردارند و دانش آموزانی که به جای راه ، بیراهه و انحراف را برگزیده‌اند ، همه و همه می‌خواهد یک اصل را یادآور شود : ناکارآمدی.
چه در زمینه‌ی مدیریت کلان آموزش و پرورش در سطح کشوری چه در حد یک مدیر ساده‌ی مدرسه.
این ناکارآمدی ، هیجان ناشی از اصلاحات رو خیلی زود فروکش می‌کند . تا جایی که هر تلاشی را به شکست می‌کند.

1398-12-14