فیلتر کتاب

(نوشتن یک کلمه از عنوان کافیست)

لک لک بوک

برترین کاربران کتاب

بی تو مهتاب شبی

ادبیات

مترجم : مهدی افشار

موضوع(ها):
شعر فارسی - قرن 14 - ترجمه شده به انگلیسی
شعر انگلیسی - قرن 20 - ترجمه شده از فارسی
۱۳۴ صفحه - خشتی (گالینگور) - چاپ ۴ - ۱۱۰۰ نسخه ISBN: 978-600-5026-10-8
تاریخ نشر:۹۰/۰۹/۲۳ قیمت :۵۹۰۰۰ ریال
كد دیویی:۸fa۱.۶۲ زبان كتاب:فارسی/انگلیسی محل نشر:تهران - تهران



فریدون مشیری
فریدون مشیری فریدون مشیری (زاده‌ی ۳۰ شهریور ۱۳۰۵ تهران، وفات ۳ آبان ۱۳۷۹) شاعر معاصر ایرانی بود.

قسمتی از کتاب

بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم، همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم، شدم آن عاشق دیوانه که بودم
در نهانخانه جانم گل یاد تو درخشید، باغ صدخاطره خندید، عطر صدخاطره پیچید
یادم آمد که شبی باهم از آن کوچه گذشتیم، پرگشودیم و درآن خلوت دلخواسته گشتیم، ساعتی بر لب آن جوی نشستیم
تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت، من همه محو تماشای نگاهت
آسمان صاف و شب آرام، بخت خندان و زمان رام
خوشه ی ماه فروریخته در آب، شاخه ها دست برآورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ، همه دل داده به آواز شباهنگ
یادم آید تو به من گفتی از این عشق حذر کن، لحظه‌ای چند بر این آب نظر کن
آب آیینه‌ی عشق گذران است، تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است، باش فردا که دلت با دگران است
تا فراموش کنی چندی از این شهر سفر کن
با تو گفتم حذر از عشق؟ ندانم، سفر از پیش تو؟ هرگز نتوانم
روز اول که دل من به تمنای تو پر زد
چون کبوتر لب بام تو نشستم، تو به من سنگ زدی من نه رمیدم نه گسستم
بازگفتم که تو صیادی و من آهوی دشتم، تا به دام تو درافتم همه‌جا گشتم و گشتم
حذر از عشق ندانم، سفر از پیش تو هرگز نتوانم نتوانم
اشکی از شاخه فروریخت، مرغ شب ناله تلخی زد و بگریخت
اشک در چشم تو لرزید، ماه بر عشق تو خندید
یادم آید که دگر از تو جوابی نشنیدم، پای در دامن اندوه کشیدم، نگسستم نرمیدم
رفت در ظلمت غم آن شب و شب‌های دگر هم، نگرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم، نکنی دیگر از آن کوچه گذر هم
بی تو اما به چه حالی من از آن کوچه گذشتم