فیلتر کتاب

(نوشتن یک کلمه از عنوان کافیست)

لک لک بوک

برترین کاربران کتاب

نیمه تاریک ماه

ادبیات

مترجم :
.

نیمه‌ی تاریک ماه اثر هوشنگ گلشیری، نویسنده‌ی تاثیرگذار معاصر ایرانی، است که آن را انتشارات نیلوفر منتشر کرده. داستان‌های این مجموعه به ترتیب تاریخ نوشتار مرتب شده‌اند، به طوری که داستان «چنار» که نخستین داستان این مجموعه به شمار می‌رود اولین بار در سال 1339 و در مجله پیام نوین منتشر شده و داستان «زندانی باغان» به تاریخ مهر ماه 1377 آخرین داستان این مجلد را شامل می‌شود. داستان‌های «خوابگرد» و «بر ما چه رفته است باربد» از این مجموعه حذف شده‌اند.

فروغ فرهی



هوشنگ گلشیری
هوشنگ گلشیری «هوشنگ گلشیری» در ۲۵ اسفند سال ۱۳۱۶ در اصفهان به دنیا آمد و در ۱۶ خرداد ۱۳۷۹ در تهران درگذشت.

قسمتی از کتاب

نزدیکی‌های غروب بود که مردی از یکی از چنارهای خیابان بالا می‌رفت. دو دستش را به آرامی به گره‌های درخت بند می‌کرد و پاهایش را دور چنار چنبره می‌زد و از تنه‌ی خشک و پوسیده‌ی چنار بالا می‌خزید. پشت خشتک او دو وصله‌ی ناهم‌رنگ دهن‌کجی می‌کردند و ته یک لنگه کفشش هم پاره بود.
مردم که به مغازه‌ها نگاه می‌کردند، برگشتند و بالا رفتن مرد را تماشا کردند. زنِ جوانی که بازوهای بلوریش را بیرون انداخته بود دست پسر کوچک و تپل‌مپلش را گرفت و به تماشای مرد که داشت از چنار بالا و بالاتر می‌رفت پرداخت. جوان قدبلندی با دو انگشت دست راستش گره کراوتش را شل و سفت کرد و بعد به مرد خیره شد. آن‌گاه برگشت و نگاهش را روی بازو و سینه زن جوان لغزاند.
سوراخ‌های آسمان با چند تکه ابر سفید و چرک وصله پینه شده بود و نور زرد رنگِ خورشید نصفِ تنة چنار را روشن می‌کرد. مرد که کلاه شاپو بر سرش بود با تعجب پرسید: برای چی بالا می‌ره؟
مرد خپله و شکم گنده‌ای که پهلوی دستش‌ایستاده بود زیرِ لب غر زد: نمی‌دونم. شاید دیوونه‌س.
جوانک گفت: نه دیوونه نیس. شاید می‌خواد خودکشی بکنه... .

ارسال دیدگاه

 Mehribanooo

Mehribanooo

کتاب نیمه تاریک ماه، مجموعه داستان‌های کوتاه هوشنگ گلشیری، نویسنده معاصره. چیزی که توی این داستانها به چشم می‌خوره قدرت نگارش گلشیریه و البته این حاصل سالها خواندن و آموختن نویسنده‌اس. کلا هرکسی که میخواد از تاریخ داستان نویسی ایران بخونه و بدونه، باید این کتاب رو بخونه، چون واقعا داستان‌هاش ارزشمندن، پر از چندلایگی و نماد و آموزش نگارش. داستان‌های معروف و خوبش رو تقریبا همه شنیدن: معصوم اول، نمازخانه کوچک من، سبز مثل طوطی - سیاه مثل کلاغ، فتح‌نامه مغان و... با این آخری من انگار شلاق می‌خوردم واقعا. خیلی دردناک بود، خیلی. جالب این که گلشیری انواع سبکهای نوشتن رو تجربه کرده و همینن کارش رو باارزشتر میکنه.

1398-12-13