فیلتر کتاب

(نوشتن یک کلمه از عنوان کافیست)

لک لک بوک

برترین کاربران کتاب

زمین سوخته

ادبیات

مترجم :

کتاب «زمین سوخته» به نویسندگی احمد محمود (1310-1381) اولین بار در سال 1361 توسط نشر نو منتشر شد، اما پس از آن انتشارات معین آن را بازها بازنشر کرده است.
داستان روایتی از ماه‌های آغازین جنگ است، زمانی که نیروهای عراقی به ایران هجوم آورده و شهرهایی از جمله بستان و سوسنگرد سقوط کرده‌اند. عراقی‌ها پس از سقوط خرمشهر در حال تلاش برای گرفتن شهرهای اطراف هستند و بسیاری از نقاط اهواز از بین رفته است. شهر به هم ریخته و دزدی و غارت به اوج خود رسیده است. مردم عادی در تلاش برای خروج از شهر هستند تا نظامیان اداره شهر را به دست گیرند. در این حین راوی خانواده‌اش را از شهر خارج کرده و خود در شهر می‌ماند و باقی داستان از زبان او روایت می‌شود...
داستان حاصل تجربه‌ی شخصی نویسنده از جنگ است. او که به خاطر شهادت برادرش در جنگ به جنوب سفر کرده بود، درد و مصائبی را در آنجا می‌بیند که سعی کرده در این کتاب بخشی از آن را به نمایش بگذارد تا مردم مناطق دیگر را از عمق فاجعه مطلع کند. این کتاب، داستان روزهای قبل از جنگ در اهواز را به تصویر می‌کشد که هنوز مردم در امنیت‌اند، اما با شروع جنگ و حمله‌ی تانک‌ها و هواپیماهای عراقی امید مردم ازبین می‌رود و درگیر شرایطی می‌شوند که آمادگی‌ای برای آن نداشتند.
به زعم خوانندگان، هیچ کتاب یا فیلم دیگری نتوانسته تا این حد واقع‌گرایانه و هنرمندانه زوایای پیدا و پنهان این جنگ را نمایش دهد و این ناشی از حضور خود محمود در جنوب و دیدن و لمس مصائب جنگ است، اما نه در خط مقدم جبهه، بلکه در زندگی روزمره‌ی مردم عادی.
فرناز ابراهیمی

داستان‌های فارسی - قرن 14
۳۳۶ صفحه



احمد محمود
احمد محمود احمد اعطا معروف به «احمد محمود» ۴ دی ۱۳۱۰ در شهر اهواز به دنیا آمد و در ۱۲ مهر ۱۳۸۱ درگذشت.

قسمتی از کتاب

اين روزها مرگ، همه جا سايه انداخته است. من حتی به نامه‌رسان اداره هم نمی‌گم نامه‌های اداری را ببره. می‌ترسم تا از اداره می‌زنه بيرون، كشته بشه و تمام عمر پشيمون باشم... از زن و بچه‌ش خجالت بكشم!

ارسال دیدگاه

 mryshahr

mryshahr

تنها كتابي كه تا حالا از احمد محمود خوندم.

مال روزهاي آغاز جنگ تحميلي بود
ناباوري‌هاي مردم
اطلاع رساني هاي بد

و مخصوصاً صحنه‌هايي كه توي زيرزمين و قهوه‌خونه توصيف مي‌شد
و از همه مهمتر صحنه‌ي آخر كتاب تو ميدون شهر
...
اينا پررنگ‌ترين چيزهايي هست كه از اون كتاب تو ذهنم مونده

1398-07-24