داستایفسکی نمیتواند گذری کند و تنها نظری بیفکند. تعداد شخصیتهای داستانی او، یا دستکم آنهایی که به یاد ما میمانند، به نسبت حجم آثارش بسیار اندک است. اما در عوض هریک از این شخصیتها آنچنان در تصور پرورش یافته است که گویی نویسنده، عمری در انزوا، صرف تامل در روح و روان او کرده است. عمق شگفتانگیز دید او تنگی میدان بیناییش را به کمال، و بلکه بیش از آن، جبران میکند. (داستایفسکی جدال شک و ایمان – صفحه ۱۵)
ارسال دیدگاه