فیلتر کتاب

(نوشتن یک کلمه از عنوان کافیست)

لک لک بوک

برترین کاربران کتاب

نامه به کودکی که هرگز زاده نشد

ادبیات

مترجم : یغما گلرویی

نامه به کودکی که هرگز زاده نشد رمانی به زبان ایتالیایی از اوریانا فالاچی، نویسنده و خبرنگار ایتالیایی است که در سال ۱۹۷۵ منتشر شد.
این کتاب با زاویه‌دید اول شخص و در قالب نامه‌ای از راوی داستان، یک زن جوان که گویا خود فالاچی است، با جنینی که در رحم دارد، نوشته شده که فرزند نازاده‌اش را از مصیبت‌های دنیا و بی‌رحمی آن می‌آگاهاند.
این کتاب نخستین‌بار در سال ۲۵۳۵ شاهنشاهی با عنوان «به کودکی که هرگز زاده نشد» توسط مانی ارژنگی به فارسی ترجمه و توسط موسسه انتشارات امیرکبیر منتشر شد. دومین ترجمه‌ی کتاب با عنوان «نامه به کودکی که هرگز متولد نشد» توسط ویدا مشفق به فارسی ترجمه شد و انتشارات جاویدان آن را در سال ۱۳۵۵ منتشر کرد. در سال ۱۳۸۲ یغما گلرویی ترجمه‌ی چهارم آن را انجام داد و انتشارات دارینوش کتاب را به چاپ رساند.



اوریانا فالاچی
اوریانا فالاچی «اوریانا فالاچی» در 29 ژوئن 1929 به دنیا آمد و 15 سپتامبر 2006 درگذشت.

کتاب صوتی

نوار
نوار
لینک خرید از نوار

ارسال دیدگاه

 golbahar_bookish

golbahar_bookish

من این کتاب رو تو یه روز خوندم؛واقعا دلم میخواست بدونم چرا این کودک هرگز زاده نشد!!!
حرفهای نویسنده یه واقعیت تلخ بود،بخصوص اون داستان دختربچه و شکلات که فاصله ی طبقاتی رو ترسیم میکنه.
در کل میتونم بگم این کتاب ب من چیزهای زیادی رو اضافه کرد.ولی از اون کتابهایی نیست که دلم بخواد تو کتابخونم داشته باشمش!!!

1399-02-07
 Sepid

Sepid

کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد اثر اوریانا فالاچی، کتابی با زاویه‌دید اول شخص و در قالب نامه‌ای از راوی داستان(یک زن جوان که گویا خود فالاچی است) با جنینی که در رحم دارد، نوشته شده که فرزند نازاده‌اش را از مصیبت‌های دنیا و بی‌رحمی آن می‌آگاهاند. این کتاب حجم کمی دارد ولی سرشار از مفهوم است. در کل میتوان گفت که کتاب خوبی است و پیشنهاد من خواندن آن است.

1398-12-14
 seahorse

seahorse

شاید براتون جالب باشه که بدونین چون کتاب کوچیکی بود، خوندمش! رفته بودیم مهمونی و رفتم سراغ کتابخونه ی عظیم نویسنده و این کتاب رو برای خوندن انتخاب کردم. داستانش به عنوان یک زن برام سرشار از واقعیت بود و ناراحتم کرد...خب، حقیقت، تلخه! فالاچی حرف هایی رو تو این کتاب زد که بعضیاشون مثل پتک خوردن به سرم و واقعا دیدم رو باز کرد.تا مدت ها به جملات این کتاب فکر میکردم و باعث شد سراغ کتابایی مثل جنس دوم برم.به نظرم خوندنش میتونه برای همه یه تلنگری باشه برای فکر کردن.

1398-12-02
 golbahar_bookish

golbahar_bookish

من بچه کشی بدتر از جنگ نمیشناسم.جنگ یک بچه کشی دسته جمعی است از بچه های بیست ساله

1399-02-09
 golbahar_bookish

golbahar_bookish

تو آهسته و با مهارت مثل یک دزد وارد بدن من شدی و شکم من،خون من،نفس مرا از من دزدیدی و اکنون می‌خواهی تمام وجودم را بدزدی

1399-02-09
 golbahar_bookish

golbahar_bookish

اگر تو ثروتمند باشی،سرما یک نوع تفریح میشود تا پالتو پوست بخری،خودت را گرم کنی و به اسکی بروی.
اگر فقیر باشی برعکس،سرما بدبختی میشود و ان وقت یادمیگیری که حتی از زیبایی یک منظره زیر برف متنفر باشی

1399-02-09
 golbahar_bookish

golbahar_bookish

زندگی برای مرد هم چندان آسان نیست حرفم را باور کن.چون که اندامت قوی تر خواهد بود بارهای سنگین تری بر تو خواهند نهاد.
مسولیت های مستبدانه ای بر تو تحمیل خواهند کرد.
چون ریش داری اگر گریه کنی بر تو خواهند خندید حتی اگر محتاج به محبت باشی.
در جنگ به تو دستور خواهند داد که بکشی یا بمیری و تورا ملزم خواهند کرد که در ظلم و جور ایجاد شده در دوران غار نشینی شریک جرم باشی

1399-02-09
 golbahar_bookish

golbahar_bookish

ما تنها توی رحم برابر هستیم

1399-02-09
 golbahar_bookish

golbahar_bookish

حتی اگر از هیچکس اطاعت نکنی و کارت هنر باشد یعنی آزاد شدن،در برابر توقعات و اوقات تلخی های دیگری باید تسلیم بشوی

1399-02-09
 golbahar_bookish

golbahar_bookish

این جا پیش ما،کلمه آزادی هم مثل عشق کلمه ی مبهمی است و عشق همانطور که برایت گفتم از همه ی کلمات مبهم تر است

1399-02-09
 golbahar_bookish

golbahar_bookish

هیچ چیزی به اندازه تمایلی که یک موجود به موجود دیگر دارد،مثلا تمایل یک مرد نسبت به یک زن،یک زن به یک مرد،آزادی را تهدید نمیکند

1399-02-09
 golbahar_bookish

golbahar_bookish

و آنچه بیشتر از هرچیزی برای من اهمیت دارد این است که تو یک انسان باشی.کلمه ی انسان،کلمه ی شگفت اوری است زیرا مرد و زن را محدود نمیکند

1399-02-09
 golbahar_bookish

golbahar_bookish

قلب و مغز، جنسیتی ندارند و رفتار هم جنسیت ندارد

1399-02-09
 golbahar_bookish

golbahar_bookish

مبارزه کردن از برنده شدم بسی زیباتر است

1399-02-09
 golbahar_bookish

golbahar_bookish

زندگی دیگری را در جسم خود گنجاندن،بجای یک تن،دونفر بودن،چیزی از افتخار به همراه دارد

1399-02-09
 golbahar_bookish

golbahar_bookish

کودک من شجاع باش.گمان میکنی که دانه ی یک درخت هنگامی که زمین را سوراخ میکند و روییدن را آغاز میکند به شجاعت نیاز ندارد؟؟

1399-02-09
 golbahar_bookish

golbahar_bookish

برایت تکرار میکنم من از درد نمیترسم.درد با ما به دنیا می آید و رشد میکند و همچنان که به داشتن دو بازو و دوپا عادت داریم به درد خو میکنیم

1399-02-09
 golbahar_bookish

golbahar_bookish

حتی موقعی که بدبختم،فکر میکنم خوشم نمی آمد که به دنیا نیایم،زیرا هیچ چیز از نیستی بدتر نیست

1399-02-09
 golbahar_bookish

golbahar_bookish

سعی کن بفهمی این ترس،ترس از دیگران نیست.من از دیگران باکی ندارم.ترس از رنج کشیدن نیست.من از درد نمیترسم.ترس من از ترس توست،ترس از تصادفی که تورا از نیستی بیرون کشید و در بطن من نهاد.

1399-02-09
 seahorse

seahorse

من از درد نمى‌ترسم. درد با ما به‌دنیا مى‌آید و رشد مى‌کند و همچنان که به داشتن دو بازو و دو پا عادت داریم به درد خو مى‌کنیم.

1399-01-15
 seahorse

seahorse

مادر بودن حرفه نیست. وظیفه هم نیست. حقى است در بین حقوق دیگر. تو از فریاد و فغان درمانده خواهى شد. و بیشتر وقت‌ها، یا تقریبآ همیشه، باخت با تو خواهد بود. ولى نباید مأیوس شوى، مبارزه کردن از برنده شدن بسى زیباتر است، سفر کردن از به مقصد رسیدن شادى بیشترى دارد.

1399-01-15
 seahorse

seahorse

من زنى هستم که کار مى‌کند، مسئولیت‌هاى بسیار دیگرى هم دارم و کنجکاوى‌هایى دیگر، این را پیش‌تر به تو گفته‌ام، هیچ احتیاجى به تو ندارم. ولى با این همه مسئولیت وجود تو را به عهده مى‌گیرم، گیرم که تو خوشت بیاید یا نیاید. من این قهرى را که به خودم، به پدر و مادرم، به پدربزرگ و مادربزرگم و به پدر و مادر آنها و بر اولین موجود انسانى که از انسانى دیگر از روى میل یا بى‌میلى به‌دنیا آمد و تحمیل شد به تو تحمیل مى‌کنم.

1399-01-15
 Sepid

Sepid

فقط کسایی که زیاد گریه میکنن میتونن قدر قشنگیای زندگی رو بدونن و خوب بخندن!گریه کردن آسونه و خندیدن سخت!خیلی زود این رو میفهمی!

1398-12-11
 mryshahr

mryshahr

نمي دونم ترجمه و چاپ مشكل داشت يا متن ولي واسم جذاب نبود

1398-07-24

کتاب های مشابه