فیلتر کتاب

(نوشتن یک کلمه از عنوان کافیست)

لک لک بوک

برترین کاربران کتاب

بر جاده‌های آبی سرخ: بر اساس زندگی میرمهنای دغابی

ادبیات

مترجم :

معرفی بر جاده‌های آبی سرخ
«نادر ابراهیمی» داستان‌نویس معاصر ایرانی بود. او علاوه بر نوشتن رمان و داستان کوتاه در زمینه‌های فیلم‌سازی، ترانه‌سرایی، ترجمه، و روزنامه‌نگاری نیز فعالیت کرده‌است. ابراهیمی، همراه بهرام بیضایی و ابراهیم گلستان، از نویسندگانی به شمار می‌رود که هم در سینما و هم در ادبیات کار کرده و شناخته شده بوده‌اند. ابراهیمی حدود صدوبیست کتاب در حوزه‌های مختلفی مثل ادبیات کودک و نوجوان، ادبیات بزرگسال، سینما و تئاتر نوشت. کتاب‌های او برای کودکان و نوجوانان باعث شد ابراهیمی جایزه‌ی نخست جشنواره‌ی کتاب‌های کودک و نوجوان براتسیلاوا، جایزه‌ی نخست تعلیم و تربیت یونسکو، جایزه‌ی کتاب برگزیده‌ی سال ایران و چندین جایزه‌ی دیگر را دریافت کند. ضمن آن‌که چند اثرش به زبان‌های مختلف دنیا برگردانده شده‌است.
داستان بلند «بر جاده‌های آبی سرخ» حکایت جوان‌مردی و رشادت‌های دلاورمرد جنوبی گمنامی است به نام «میرمهنای دُغابی» که خواب و آرامش را قریب یک دهه از استعمارگران هلندی، انگلیسی، پرتغالی و عثمانی ربود، تا برای همیشه خلیج فارس از دستبرد اشغالگران در امان بماند. نادر ابراهیمی، با پانزده سال مطالعه پیرامون زندگی این مبارز جنوب، به خوبی از عهده‌ی شناسایی و معرفی نهضت مقاومت میرمهنای دغابی برآمده است. این داستان با پرداختن به دلاوری‌ها و جسارت‌های میرمهنا، تصویری ملموس از خاندان‌های حاکم بر نواحی جنوب و خراسان، افشاریه و زندیه، ارائه کرده و ضمن آن، از دسیسه‌گری‌ها و فتنه‌انگیزی‌های زنان و مردان دربار افشاریان، همچنین خیانت‌ها و جنایت‌هایشان پرده برداشته است.
این داستان بلند تاریخی، با واقع‌گرایی و رمانتیسیسم درمی‌آمیزد و به کمال‌گرایی و زیبایی دست می‌یابد. در رمان چهار خط موازی را می‌بینیم که هم‌زمان به پیشبرد داستان کمک می‌کنند؛ کریم خان زند، شاهرخ میرزای افشار، هلندی‌ها و انگلیسی‌ها، شیخ سعدون عرب و بالاخره میرمهنا که قاعدتاً باید بار معنایی تمام رمان بر دوش آخری باشد. نثر در رمان بر جاده‌های آبی سرخ موجز، بریده بریده و شعرگونه است. این کتاب ابتدا در سال 1376 از انتشارات فکر روز و پس از آن توسط نشر روزبهان منتشر شده است.
سودابه امیری

میرمهنا - ۱۱۴۸ - ۱۱۸۲ق - نمایشنامه
داستان‌های فارسی - قرن ۱۴
داستان‌های تاریخی



قسمتی از کتاب

یار! نمی‌شود عمری نشست و حسرت خورد که «ای کاش این واقعه زودتر اتفاق افتاده بود، و آن حادثه، قدری پیش از آن، و آن یار كه می‌طلبیدم، زودتر به دیدارم می‌آمد و این مال، که حال به من تعلق گرفته است، پارسال می‌گرفت.» نمی‌شود یارا! اینها که حسرت خوردنی‌ست ابلهانه و باطل، حق آدمیان کم‌عقل است. باید دوید، رسید، حادثه‌ای دیر را در آغوش کشید و گفت: دیر آمدی ای نگار سرمست، زودت ندهیم دامن از دست.

کتاب های مشابه