در رمان حاضر، زوج جواني که درگير فرازوفرودهاي يک زندگي معمولي و کم حاشيه هستند، به ناگاه وارد يک ماجراي جنايي ميشوند؛ ماجرايي که آنها را به شناخت جديدي از يکديگر ميرساند و درنهايت قضاوت کردن را براي آن دو سخت ميکند. در تبوتاب همين حوادث است که مرز عشق و نفرت باريکتر ميشوند و هرکدام ميفهمند که چقدر درست زيستن دشوار است.
ارسال دیدگاه