فیلتر کتاب

(نوشتن یک کلمه از عنوان کافیست)

لک لک بوک

برترین کاربران کتاب

چاه به چاه

ادبیات

مترجم :

«چاه به چاه» عنوان اثری از رضا براهنی‌ست که توسط انتشارات نگاه منتشر شده. این کتاب قبلاً در مجلات فارسی زبان خارج از کشور چاپ شده است. براهنی مدرس دانشگاه، شاعر، نویسنده و منتقد ادبی است که هم اکنون در کانادا زندگی می‌کند.
«چاه به چاه» داستانی سیاسی و مربوط به سال‌های پیش از انقلاب است. زمانی که ساواک برای نابودی مخالفان خود از هیچ جنایتی روی‌گردان نبود. حمید، راوی و شخصیت اصلی داستان است. او مردی روستایی‌ست که به علت فقر، اسلحه‌ی قدیمی بازمانده از دوره‌ی میرزا کوچک خان را به مرد تروریستی می‌فروشد و به همین علت ناخواسته درگیر پرونده‌ی ترور می‌شود و به زندان می‌رود. در زندان با مردی که ملقب به «دکتر» آشنا می‌شود و این آشنایی دید او را نسبت به برخی موضوعات تغییر می‌دهد. در واقع دکتر مانند یک معلم، حمید را تحت تأثیر خود قرار می‌دهد. براهنی از کاراکتر دکتر برای بیان عقاید و نظرات خود بهره می‌برد و از زبان او دیالوگ‌های پرمحتوایی را بیان می‌کند و با توصیفانی دقیق خواننده را با خود همراه می‌کند. فضای داستان سراسر خفقان، ناامیدی و وحشت است.
چاه به چاه اولین داستان بلند براهنی است که در ایران به چاپ رسید. آواز کشتگان، قصه‌گویی، بعد از عروسی چه گذشت، روزگار دوزخی آقای ایاز، تاریخ مذکر، طلا در مس و بسیاری مقالات اجتماعی و انتقادی و سیاسی از آثار دیگر او هستند. براهنی در سال ۷۷ به عنوان استاد دائم ادبیات خلاقانه در دانشگاه مریلند انتخاب شد وهمچنین در همان سال جایزه بهترین روزنامه‌نگار را از باشگاه مطبوعات جهانی آمریکا دریافت کرد.
اکرم حیدری

داستان‌های فارسی - قرن ۱۴



رضا براهنی
رضا براهنی رضا براهنی، متولد ۱۳۱۴ در تبریز، نویسنده چپگرا، شاعر و منتقد ادبی ایرانی است. او عضو کانون نویسندگان ایران و یکی از چهره‌هایی است که در سال‌های ۱۳۴۵ تا ۱۳۴۷ برای تشکیل کانون نویسندگان ایران با جلال آل احمد همکاری داشت.

قسمتی از کتاب

به کسی که به تو دروغ می‌گوید، به کسی که یک لحظه به تو می‌گوید مادر…! و لحظه‌ی دیگر وقتی که تو از ترس به او اعتماد کرده‌ای، الکی به تو اعتماد می‌کند، هرگز اعتماد نکن! به کسی که دو نوع زبان دارد، دو نوع صدا دارد، با یک زبان و صدا تو را می‌کوبد و با زبان و صدای دیگر تو را مزورانه می‌بوسد تا تو را آماده‌ی جوخه‌ی اعدام بکند هرگز اعتماد نکن! (کتاب چاه به چاه – صفحه ۵۰)