فیلتر کتاب

(نوشتن یک کلمه از عنوان کافیست)

لک لک بوک

برترین کاربران کتاب

کوری

ادبیات

مترجم : جهانپور ملکی‌ الموتی

کتاب «کوری» توسط نویسنده پرتغالی، «ژوزه ساراماگو» نوشته شده است. ژوزه ساراماگو پس از نوشتن این کتاب به شهرت جهانی دست یافت و در سال 1998 موفق به کسب جایزه نوبل برای نگارش کتاب کوری شد. همچنین قابل ذکر است که در سال 2008 یک فیلم براساس این کتاب ساخته شده است.
کتاب کوری دربرگیرنده داستان‌های اخلاقی است، به طوریکه هدف نویسنده از نگارش این کتاب انتقال پیام‌های اخلاقی به مخاطبان خود است. بدون شک بعد از خواندن و شنیدن کتاب کوری دقیق‌تر و با جزئیات بیشتری به زیبایی‌های دنیای پیرامون خود خواهید نگریست.
کتاب کوری روایتگر یک داستان بسیار تلخ و عذاب‌آور است، به قدری دقیق نوشته شده و از متنی قوی برخوردار است که در هر قسمت از کتاب، مخاطب حس می‌کند که خود نیز بینایی‌اش را از دست داده است.



ژوزه ساراماگو
ژوزه ساراماگو ژوزه دی سوزا ساراماگو (به پرتغالی: José de Sousa Saramago) زاده‌ی ۱۶ نوامبر ۱۹۲۲ در آزیناگا، درگذشته‌ی ۱۸ ژوئن ۲۰۱۰ در تیاس، لاس پالماس نویسنده‌ی پرتغالی برنده‌ی جایزه‌ی نوبل ادبیات در سال ۱۹۹۸ میلادی است.

کتاب صوتی

نوار
نوار
لینک خرید از نوار

قسمتی از کتاب

دختر عینکی گفت ترس می‌تواند موجب کوری شود، حرف از این درست‌تر نمی‌شود، هرگز نمی‌شود، پیش از لحظه‌ای که کور شدیم کور بودیم، ترس کورمان می‌کند، ترس ما را کور نگه می‌دارد، چشم‌پزشک پرسید که دارد حرف می‌زند، صدا پاسخ داد یک مرد کور، فقط یک مرد کور، چون ما اینجا همینیم و بس. (کتاب کوری – صفحه ۱۵۱)

ارسال دیدگاه

 golbahar_bookish

golbahar_bookish

به نظرمن یه پیام نهانی که این کتاب داره اینه که از تمام لحظات و امکانات زندگیمون به خوبی استفاده کنیم.اون قسمت کتاب که شخصیت ها برای هم تعریف میکنند که اخرین چیزی دیدند چی بوده این پیام رو منتقل میکنه که تا میبینیم و توانایی دیدن داریم چیزهای زیبا و قشنگ ببینیم چون نمیدانیم اخرین باری که قرار است ببینیم کی هست.

1398-12-25
 golbahar_bookish

golbahar_bookish

کتاب خیلی خوبی بود.از اون کتابهایی که بعد از تموم کردنش هم تنهات نمیذاره.و اینکه تا مدتها ذهن اون حادثه ها و دیالوگها را کنکاش میکنه.باهر بار فکر کردن به یه حادثه از کتاب میتونیم به یه مفهوم و مقصود جدیدی برسیم.
اینکه بیماری کوری واگیر باشه خیلی عجیب بود و ترسناک...من به شخصه بعد خوندن این کتال خداروشکر گفتم بابت نعمت بینایی...

1398-12-25
 golbahar_bookish

golbahar_bookish

اینکه یه نفر بی دلیل کور بشه ترس داره.اما این ترس صرفا به خود فرد مبتلا و شاید به افرادی که براشون مهمه ترسناک باشه.و بیشتر شبیه نگرانیه تا ترس...چیزی که داستان رو وحشتناک کرده بود این بود که کوری ناگهانی و واگیر دار بود...اینکه یه فرد سالم از اینکه کور بشه بترسه حیلی ترسناکتره تا خود کور شدن..و افراد از همدیگه میترسیدند و فرار میکردند مبادا از هم کوری بگیرند.

1398-12-25
 golbahar_bookish

golbahar_bookish

در رمان کوری اتفاقات وحشتناکی میفته که ترس رو بهم ذره ذره تزریق میکرد.با اینکه هر یکی دو صفحه که جلوتر میرفتم یه ذره ترس بیشتر بهم وارد میشد اما اینقدر کتاب جذابی بود که نمیشد زمین بزارم و هی دلم میخواست که ادامش رو بدونم و خیلی کنجکاو بودم.و تا اخر کتاب برام سوال بود که ایا همسر چشم پزشک هم کور میشه یا نه.

1398-12-25
 golbahar_bookish

golbahar_bookish

یک جفت چشم زیبای درخشنده را وقتی کسی نمی‌تواند ببیند به چه دردی میخورد؟

1398-12-27
 golbahar_bookish

golbahar_bookish

اگر نمیتوانیم مثل آدم زندگی کنیم دست کم بکوشیم مثل حیوان زندگی نکنیم.

1398-12-27
 golbahar_bookish

golbahar_bookish

اینکه بخواهیم جسدی را به جای ادم کوری نگه داریم موجب بهتر شدن وضعیت نمیشود.کور بودن مساوی مرگ نیست.

1398-12-25
 golbahar_bookish

golbahar_bookish

عالی

1398-12-25
 golbahar_bookish

golbahar_bookish

همه ی ما یک زمانی احساس عجز و ناتوانی میکنیم.

1398-12-25
 golbahar_bookish

golbahar_bookish

مردن بهتر از سلامتی کم است و اگر قرار باشد کسی بمیرد هرچه زودتر نمیرد بهتر است.

1398-12-25
 golbahar_bookish

golbahar_bookish

ما هم که در این جا در قفس زندانی شدیم انگار کوری برای ما بس نبود که حالا دست و پاهایمان را هم بسته اند.

1398-12-25
 golbahar_bookish

golbahar_bookish

غم و شادی برعکس اب و روعن میتوانند باهم مخلوط شوند

1398-12-25
 golbahar_bookish

golbahar_bookish

دکتر نابینا و بدون چه سودی دارد؟

1398-12-25
 golbahar_bookish

golbahar_bookish

فعلا بهتر است که نسخه ای نپیچم زیرا مانند این است که در تاریکی نسخه میپیچم.

1398-12-25
 golbahar_bookish

golbahar_bookish

هیچ ادمی یک دفعه بینایی خود را از دست نمی دهد.

1398-12-25
 golbahar_bookish

golbahar_bookish

کوری سفید چقدر ترسناکه:/

1398-12-25
 golbahar_bookish

golbahar_bookish

من فکر نمی کنم که کور شدیم بلکه ما کور هستیم.کوری که بیناست.کورهایی که قادر به دیدن هستند اما نمی بینند.

1398-12-25
 golbahar_bookish

golbahar_bookish

ممنون از لک لک بوک که چالش #کتاب_ناتمام گذاشتند که باعث شد من این کتاب جذاب رو بخونم.

1398-12-25
 golbahar_bookish

golbahar_bookish

اسم کتاب کوری هست.خود واژه کوری هم میتونه صفت باشد ,هم اسم یک بیماری و هم کنایه.وقتی میگوییم فلانی کور است هیچی نمیبیند.این جمله را میشود چندجور تفسیر کرد..اولین مفهومی که به ذهن میرسد این است که فلانی بیماری کوری دارد.یا گاهی برای ادرس دادن و شناساندن فرد به دیگری از بیماری کوری او به عنوان صفت و ویژیگی ظاهری استفاده میکنیم...اما مفهوم کنایی این واژه به این صورته است که وقتی میگوییم فلانی کور است منظورمان این است که فلانی چشمهاش سالمند ولی درست نمیبیند در واقع حقیقت را انگونه که هست نمیبیند و یا نمیخواهد که ببیند.به اصطلاح چشمهایش را یا از ترس یا سهل انگاری و...روی حقایق میبندد.
که در این کتاب نویسنده همه ی این مفاهیم را باهم ادغام کرده است افرادی که دچار بیماری کوری شده اند.برای شناسایی یک دیگر از صفت کوری استفاده میکنند. کورهایی که نمیخواهند ببینند.

1398-12-25
 golbahar_bookish

golbahar_bookish

این خیلی احمقانه به نظر می رسید که علت مرگ کسی را سوال کنند,چون با سپری شدن زمان علت مرگ از یادها می رود و فقط چند واژه باقی می ماند:"او از دنیا رفت."

1398-12-20