فیلتر کتاب

(نوشتن یک کلمه از عنوان کافیست)

لک لک بوک

برترین کاربران کتاب

بشنو آواز باد را

ادبیات

مترجم : آراز بارسقیان

گیل آوایی مترجم اثر میگوید: روز درد را میشمارم، شب رویا را؛ خواب، فاصله ی دردها و رویاهاست؛ مستی، بهانه ای که طرحی تازه ببینی؛ هستم هنوز؛ میان همه هیچ، همین. با مهر و احترام؛ گیل آوایی، اکتبر 2014 - هلند
این داستان در هشتم ماه آگوست سال 1970 میلادی آغاز، و هجده روز به طول میانجامد. به این معنی که در روز بیست و ششم ماه آگوست همان سال پایان مییابد. نقل از متن آغاز داستان: موش صحرایی (رت) داستانش را روی پیشخوان گذاشته، همچنانکه سر من داد میزد: افسرده نگاهم میکرد. یا شاید داشت به دستگاه قهوه ساب در پشت سرم داد میزد. موش صحرایی و من در بار(کافه) کنار هم نشسته بودیم، و هیچ دلیلی نداشت آنطور سر من داد بزند. اما به هر دلیل وقتی داد زدنش را تمام کرد؛ آبجوی به نظر دلچسبش را که مینوشید، خرسند بود. طبیعتا هیچکس در دور و برمان توجهی به داد زدن او نمیکرد. بار کوچک از مشتری پر بود. و هر کدامشان به همان صورت به همدیگر داد میزدند...؛

موضوع(ها):
داستان‌های ژاپنی - قرن 20م.



کتاب های مشابه