فیلتر کتاب

(نوشتن یک کلمه از عنوان کافیست)

لک لک بوک

برترین کاربران کتاب

راز فال ورق

ادبیات

مترجم : عباس مخبر

راز فال ورق (The Solitaire Mystery) نوشته‌ی یوستین گاردر نویسنده‌ی نروژی است که به خاطر کتاب دیگرش به نام دنیای سوفی شهرتی جهانی دارد و نویسنده در هر دو کتاب با سبکی تازه و فانتزی به فلسفه پرداخته است. کتاب «راز فال ورق» دارای ۵۳ فصل به تعداد کارت‌های ورق است که هر فصل به اسم یکی از آنها نام‌گذاری شده است. یوستین گوردر در سال ۱۹۹۰ برای کتاب راز فال ورق، جایزه منتقدین ادبیات نروژ و جایزه ادبی وزارت امور علمی و فرهنگی را از آن خود کرد. کتاب راز فال ورق اولین بار در سال ۱۳۷۸ با ترجمه مهرداد یازیاری توسط انتشارات هرمس به چاپ رسید، عباس مخبر (نشر مرکز) هم مترجم دیگر این اثر است.
داستان این رمان درباره‌ی پسری به نام هانس توماس است که مادرش سال‌ها قبل در جستجوی هویت گمشده‌اش او و پدرش را ترک کرده. هانس به صورت اتفاقی عکس مادرش را در مجله¬ی می¬بیند و همراه پدر برای پیدا کردن او راهی سفر به اروپا می‌شوند. در مسیر، هانس ذره‌بین و کتاب کوچک و اسرارآمیزی به دست می‌آورد. بار فلسفی کتاب ازهمین جا شروع می‌شود و به شکلی بسیار روان اتفاقات عجیبی شکل می‌گیرد که زندگی پدر و پسر را تحت تاثیر قرار می‌دهد...
نویسنده به خوبی توانسته مفاهیم فلسفی مورد نظرش را در تم داستانی بنشاند و انسان را به فکر بیندازد تا پاسخ پرسش‌های مطرح شده ژوکر را پیدا کند. یوستین گاردر با این کتاب بیش از پیش نشان داد که هم معلم فلسفه‌ی خوبی است هم در داستان‌گویی قوی است.
فرناز ابراهیمی

داستان‌های نروژی - قرن ۲۰م.
رمان فلسفی



یوستین گوردر
یوستین گوردر یوستین گردر (به نروژی: Jostein Gaarder; تلفظ نروژی: [ˈju:stæin ˈɡɔ:rdər]؛ زادهٔ ۸ اوت ۱۹۵۲) نویسنده نروژی و معلم فلسفه است.

قسمتی از کتاب

شاید در باغ با یک مریخی برخورد نکنی، اما به احتمال زیاد روزی با خودت برخورد خواهی کرد. روزی که این اتفاق بیفتد نیز احتمالاً از ترس جیغ کوتاهی خواهی کشید، و چنین واکنشی کاملاً درست است چون این قضیه که تو درک کنی یک موجود زنده ساکن در یک سیاره، بر جزیره‌ای کوچک در کائنات هستی، هر روز برایت اتفاق نمی‌افتد.

جوایز

  • جایزه بهترین کتاب منتقدین ادبیات کودکان نروژ

ارسال دیدگاه

 Maryam

Maryam

قبل از خواندن کتاب، شنیدن بودم که راز فال ورق یک کتاب فلسفی است و به همین دلیل من که هیچ چیز از فلسفه نمی‌دانستم و تا به حال کتاب فلسفی نخوانده بودم، انتظار داشتم با یک کتاب ثقیل و سنگین مواجه شوم. ولی کتاب بسیار ساده شروع شد و تا پایان نیز همین‌گونه بود. راوی یک پسر نوجوان دوازده‌سال بود که همین دلیل اصلی سادگی و روان بودن روایت بود که از نظر من حتا فضای کودکانه و فانتزی هم به کتاب داده بود.
در کتاب چندین داستان‌ در دل هم روایت می‌شد که کمی غفلت موحب گیجی و سردرگمی می‌شد. با این حال نویسنده به خوبی از پس یک‌دست درآوردن این داستان‌ها برآمده بود.
هدف اصلی کتاب به زعم من دعوت به تفکر و اندیشیدن درمورد چیستی و هستی خود بود. و خارق‌العاده دیدن خود و محیط اطراف.

از قسمت‌های جالب کتاب، شخصیت‌پردازی خال‌های ورق بود که من رو یاد دوران کودکی‌م می‌انداخت و حس نوستالژی خوبی داشت.
تنها چیزی که گاهی هنگام خواندن آدم را اذیت می‌کرد،کش اومدن داستان و تکرار بعضی جملات و وقایع بود.

1398-08-01
 Maryam

Maryam

به قول سقراط تنها چیزی که میدانم این است که چیزی نمی دانم.

1398-08-01
 Maryam

Maryam

می‌دانی چرا اغلب مردم در اطراف و اکناف جهان پرسه می‌زنند، بدون اینکه از بابت چیزهایی که می‌بینند شگفت‌زده شوند؟
چون جهان به یک عادت تبدیل شده است. هیچکس جهان را باور نمی‌کرد، اگر سال‌ها به آن عادت نکرده بود. این را می‌توان در کودکان دید. آن‌ها چنان تحت تأثیر همه‌ی چیزهایی که در اطراف خود می‌بینند قرار می‌گیرند که نمی‌توانند چشمان خود را باور کنند.

1398-08-01
 Maryam

Maryam

من به هیچ جا تعلق ندارم. نه دل هستم، نه خشت، نه خاج، نه پیک، نه شاه هستم، نه سرباز، نه هشت لو، نه تک. همان‌طور که می‌بینید، فقط ژوکر هستم و ناگزیر بوده‌ام خودم بفهمم چه کسی هستم.

1398-08-01
 Maryam

Maryam

نمیﺗﻮﺍﻥ ﺍﺯ ﭼﻨﮓ ﺯﻣﺎﻥ ﮔﺮﻳﺨﺖ. میﺗﻮﺍﻥ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﺎﻥ ﻭ ﺍﻣﭙﺮﺍﺗﻮﺭﺍﻥ، ﻭ ﺷﺎﻳﺪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﺍﻥ ﮔﺮﻳﺨﺖ، ﺍﻣﺎ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺯﻣﺎﻥ، ﻧﻪ. ﺯﻣﺎﻥ ﻫﺮ ﺣﺮﻛﺖ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺩﻧﺒﺎﻝ میﻛﻨﺪ، ﭼﻮﻥ ﻫﻤﻪی ﭼﻴﺰﻫﺎیی ﻛﻪ ﺩﺭ ﺍﻃﺮﺍﻑ ﺧﻮﺩ میﺑﻴﻨﻴﻢ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﻋﻨﺼﺮ ﮔﺬﺭ ﺁﻟﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ.

1398-08-01
 Maryam

Maryam

روزی یک فضانورد و یک جراح روسی درباره مسیحیت بحث می‌کردند. جراح مغز مسیحی بود، اما فضانورد نبود. فضانورد گفت: من بارها از جو زمین خارج شده‌ام، اما هیچگاه فرشته‌ای ندیده‌ام.
جراح مغز با تعجب به او خیره شد و گفت: من هم مغزهای هوشمند زیادی را عمل کرده‌ام، اما هیچگاه فکری در آن ندیدم‌.

1398-08-01
 Maryam

Maryam

این مطلب برایم یک راز بود که چگونه مردم می‌توانند در جهان پرسه بزنند، بدون آنکه مدام درباره اینکه کی هستند و از کجا آمده‌اند از خود سوالاتی بکنند. چگونه می‌شد به سوال مربوط به زندگی روی این سیاره پشت کرد، یا آن را کاملا بدیهی فرض کرد؟

1398-08-01
 Maryam

Maryam

به نظر من کل جهان قصد شده است. خواهی دید که پشت هزاران ستاره و کهکشانی که مشاهده می کنیم هدفی وجود دارد.

1398-08-01
 Maryam

Maryam

وقتي مردم به ماوراءطبيعی علاقه نشان می دهند، گرفتار نوعی نابينايی جدی‌اند. آن ها اسرارآميزترين چيزی را که در مقابلشان است نمی‌بينند- اينكه جهان وجود دارد. به مريخی‌ها و بشقاب‌های پرنده بيشتر علاقه نشان می‌دهند تا كل آفرينش گيج‌كننده‌ای كه پيش پای ما گشوده می‌شود

1398-08-01
 Maryam

Maryam

ﺗﻮ ﻣﯿﻠﯿﺎردﻫﺎ ﺑﺎر ﻓﻘﻂ ﯾﮏ ﻣﯿﻠﯿﻤﺘﺮ ﺑﺎ دنیا ﻧﯿﺎﻣﺪن ﻓﺎﺻﻠﻪ داﺷﺘﻪ ای.

1398-08-01
 Maryam

Maryam

این قضیه قدری اسرارآمیز است. پنج میلیارد انسان روی این زمین زندگی می کنند. انسان عاشق یک شخص به خصوص می شود و او را با هیچکس دیگر عوض نمی کند.

1398-08-01
 Maryam

Maryam

اما اطمینان دارم که هنوز ژوکری هست که در اطراف و اکناف جهان پرسه می زند. حضور او این اطمینان را ایجاد میکند که جهان هرگز به سکون نخواهد رسید. هر زمان و هر کجا که ممکن باشد، یک لوده کوچک که گوش های بلند خر و زنگوله به خود آویزان کرده است بیرون می پرد. او به چشمان شما زل می زند و می پرسد: شما کی هستید ما از کجا آمده ایم .

1398-08-01
 Maryam

Maryam

کسی که متوجه شود چیزی را نمی فهمد، روی هم رفته در مسیر درست فهمیدن همه چیزها قرار گرفته است.

1398-08-01