اين كتاب جلد 31 از مجموعه «فسقليها» است. «دادا» خيلي از تيپ و قيافهاش خوشش ميآمد براي همين ديگران را مسخره ميكرد. دادا فكر ميكرد همه به او حسودي ميكنند و هميشه ژست خودپسندانهاي به خود ميگرفت. همكلاسيهاي دادا، از دست رفتار او خسته شده بودند براي همين نقشهاي طراحي ميكنند تا دادا متوجه اشتباهش بشود.
ارسال دیدگاه