لانه‌ی گریورها

darya

مدت‌ها بود هیجان ژانر فانتزی رو فراموش کرده بودم. از وقتی که مجموعه‌ی هری پاترو تموم کردم، چندسالی می‌گذره و حالا دوباره با کتابی مواجه شدم که تا تمومش نکردم نتونستم زمین بذارمش.
چرا کتابای فانتزی این‌قدررر کشش دارند؟
داستان از جایی شروع می‌شه که پسری به اسم توماس که شخصیت اصلیه از توی جعبه بیرون میاد و وارد بیشه می‌شه. بیشه جاییه که سازنده‌ها درستش کردند و هر ماه یه پسر نوجوون رو با جعبه وارد اونجا می‌کنند. البته با حافظه‌ی پاک شده.
نجات از بیشه و هزارتوی بیرونش کار راحتی نیست. بخونید تا ببینید سرنوشت این بچه‌ها چی می‌شه.
خیلی هیجان داشت. دوسش داشتم و تصمیم دارم سریالشم ببینم. شاید دیده باشیدش اسمش maze runner. هم کتاب هم سریال سه قسمتیه و لانه‌ی گریورها که من خوندم تازه قسمت اولش بود.
شخصیت مورد علاقم تو کتاب مینهو بود. البته وقتی عکسای یه قسمتی از سریالشو دیدم، تعجب کردم که چقدر تصور ذهنیم از قیافه‌ی مینهو با انتخاب کارگردانش متفاوت بوده. ولی بازم شخصیت موردعلاقمه.
بی‌صبرانه منتظرم ببینم آخرش چی می‌شه آخر کتاب اولش یه جوریه یه حسیه انگار که یه استراحت کوتاه وسط یه سختی طولانی بهت داده باشند. فکر نکنید کتاب اولو که تموم کردید خیالتون راحت می‌شه، نه؛ تازه کلی درگیری تازه‌ پیدا می‌کنید. فقط امیدوارم کتاب سومو که تموم کردم حس خوبی داشته باشم.