فیلتر کتاب

(نوشتن یک کلمه از عنوان کافیست)

لک لک بوک

برترین کاربران کتاب

ملت عشق

ادبیات

مترجم : علی‌اصغر شجاعی

ملت عشق اثر اليف شافاك یا الیف شفق نویسنده‌ی ترک‌تبار است که تحت تأثیر رابطه‌ی مولانا و شمس تبریزی نوشته شده است.
کتاب ملت عشق دو داستان را در دو زمان مختلف به‌صورت موازی پیش می‌برد، یک داستان در سال ۲۰۰۸ در امریکا و دیگری در قونیه و در زمان مولانا رخ می‌دهند. داستان اول در مورد اللا زنی امریکایی‌ست که برخلاف شرایط مالی مناسب، زندگی شخصی نامطلوبی دارد. عشقی میان او و همسرش نیست و حتی نمی‌تواند با بچه‌هایش رابطة خوبی داشته باشد به تعبیر کتاب زندگی او مانند یک برکه‌ی راکد است. به او کاری محول می‌شود تا در مورد کتابی که محتوای آن عشق میان مولانا و شمس تبریزی است، گزارشی تهیه کند. داستان دوم داستان عاشقانه و عرفانی میان مولانا و شمس است که در زمان مولانا رخ می‌دهد.
ملت عشق از پرفروش‌ترین کتاب‌های تاریخ ترکیه است که در ایران اولین بار توسط نشر ققنوس و با ترجمه‌ی ارسلان فصیحی و در ۵۲۰ صفحه چاپ شده و نسبت به سایر ترجمه‌ها مورد توجه بیشتری قرار گرفته و دکتر عبدالکریم سروش هم این ترجمه را ستوده‌اند.


موضوع(ها):
داستان‌های ترکی - ترکیه - قرن ۲۰م.
۵۱۲ صفحه - رقعی (شومیز) - چاپ ۹ - ۱۰۰۰ نسخه ISBN: ۹۷۸-۶۰۰-۹۸۳۰۷-۸-۷
تاریخ نشر:۹۶/۱۱/۱۰ قیمت :۳۳۰۰۰۰ ریال
كد دیویی:۸۹۴.۳۵۳۳ زبان كتاب:فارسی محل نشر:خراسان رضوی - مشهد



الیف شافاک
الیف شافاک الیف شافاک یا الیف شفق، متولد ۲۵ اکتبر ۱۹۷۱ در فرانسه، نویسنده‌ی ترک‌تبار است.

کتاب صوتی

نوار
نوار
لینک خرید از نوار

قسمتی از کتاب

عشق خدا به دریا می‌ماند. هر انسانی به قدر ذاتش از آن آب برمی‌دارد. این‌که هر کسی چقدر آب برمی‌دارد به گنجایش ظرقش بستگی دارد. یکی ظرفش خمره است، یکی دلو، یکی کوزه، دیگری پیاله.

ارسال دیدگاه

 darya

darya

زندگی شمس و مولانا و حالت معاصرش زندگی الا.
موقعی که داشتم این کتاب رو می‌خوندم یه جاهاییش از ذوق بالا پریدم، خندیدم، بلند بلند خوندم و خیلی جاها افسوس خوردم به حال مردمی که هیچ وقت نمی‌فهمند، قضاوت می‌کنند، محاکمه می‌کنند و مجازات.
آدمی که خوابه رو می‌شه بیدار کرد ولی آدمی که خودشو به خواب زده رو نه.
عاشق توصیفش از شمس شدم. کتاب فوق‌العاده‌ایه حتما بخونیدش.

1399-01-05
 seahorse

seahorse

از نظر من، ملت عشق یکی از اون کتاباست که هر کسی میتونه باهاش ارتباط برقرار کنه و ازش لذت ببره. منتها اگه خواننده، کتاب های سطح بالایی مثل برادران کارامازوف رو خونده باشه بلافاصله متوجه میشه با یه کتاب سطحی مواجه شده که صرفا احساسش رو درگیر میکنه. منکر چیزهای خوبی که میشه از کتاب یاد گرفت مثل 40 قاعده ی شمس، نمیشم. فقط حرفم اینه که چنین درسهای خوبی رو میشه از کتاب های بهتری هم گرفت!

1398-11-27
 golbahar_bookish

golbahar_bookish

قاعده ۴۰ از چهل قاعده شمس تبریزی
عمری که بی عشق بگذرد، بیهوده گذشته است. نپرس که آیا باید در عشق الهی باشم یا عشق مجازی، عشق زمینی یا عشق آسمانی، یا عشق جسمانی؟ از تفاوت‌ها تفاوت می‌زاید. حال آنکه به هیچ متمم و صفتی نیاز ندارد عشق. خود به تنهایی دنیایی است عشق. یا درست در میانش هستی، در آتشش، یا بیرونش هستی، در حسرتش.

1399-01-05
 golbahar_bookish

golbahar_bookish

قاعده ۳۹ از چهل قاعده شمس تبریزی
حتی اگر نقطه‌ها مدام عوض شوند، کل همان است. به جای دزدی که از این دنیا می‌رود، دزدی دیگر به دنیا می‌آید. جای هر انسان درستکاری را انسانی درستکار می‌گیرد. کل هیچگاه دچار خلل نمی‌شود، همه چیز سرجایش می‌ماند، در مرکزش… هیچ چیز هم از امروز تا فردا به یک شکل نمی‌ماند، تغییر می‌کند. به جای هر صوفی‌ای که می‌میرد، صوفی‌ای دیگر می‌زاید.

1399-01-05
 golbahar_bookish

golbahar_bookish

قاعده ۳۸ از چهل قاعده شمس تبریزی
برای عوض کردن زندگیمان، برای تغییردادن خودمان هیچگاه دیر نیست. هر چند سال که داشته باشیم، هر گونه که زندگی کرده باشیم، هر اتفاقی که از سر گذرانده باشیم، باز هم نو شدن ممکن است. حتی اگر یک روزمان درست مثل روز قبلش باشد، باید افسوس بخوریم. باید در هر لحظه و در هر نفسی نو شد. برای رسیدن به زندگی نو باید پیش از مرگ مُرد.

1399-01-05
 golbahar_bookish

golbahar_bookish

قاعده ۳۷ از چهل قاعده شمس تبریزی
ساعتی دقیق‌تر از ساعت خدا نیست. آن قدر دقیق است که در سایه‌اش همه‌چیز سر موقعش اتفاق می‌افتد. نه یک ثانیه زودتر، نه یک ثانیه دیرتر. برای هر انسانی یک زمان عاشق شدن هست، یک زمان مردن.

1399-01-05
 darya

darya

همه‌ی ما نقش خود را ایفا می‌کنیم. اما فقط یک چیز اهمیت دارد. این که روشنایی خورشید مغلوب کوری چشم انسان منکر_همان کسی که از دیدن سر باز می‌زند نمی‌شود.

1399-01-05
 golbahar_bookish

golbahar_bookish

قاعده ۳۷ از چهل قاعده شمس تبریزی
ساعتی دقیق‌تر از ساعت خدا نیست. آن قدر دقیق است که در سایه‌اش همه‌چیز سر موقعش اتفاق می‌افتد. نه یک ثانیه زودتر، نه یک ثانیه دیرتر. برای هر انسانی یک زمان عاشق شدن هست، یک زمان مردن.

1399-01-05
 golbahar_bookish

golbahar_bookish

قاعده ۳۷ از چهل قاعده شمس تبریزی
ساعتی دقیق‌تر از ساعت خدا نیست. آن قدر دقیق است که در سایه‌اش همه‌چیز سر موقعش اتفاق می‌افتد. نه یک ثانیه زودتر، نه یک ثانیه دیرتر. برای هر انسانی یک زمان عاشق شدن هست، یک زمان مردن.

1399-01-05
 golbahar_bookish

golbahar_bookish

قاعده ۳۶ از چهل قاعده شمس تبریزی
از حیله و دسیسه نترس. اگر کسانی دامی برایت بگسترانند تا صدمه‌ای به تو بزنند، خدا هم برای آنان دام می‌گسترد. چاه کن اول خودش ته چاه است. این نظام بر جزا استوار است. نه یک ذره خیر بی‌جزا می‌ماند، نه یک ذره شر. تا او نخواهد برگی از درخت نمی‌افتد. فقط به این ایمان بیاور.

1399-01-05
 golbahar_bookish

golbahar_bookish

قاعده ۳۵ از چهل قاعده شمس تبریزی
در این زندگی فقط با تضادهاست که می‌توانیم پیش برویم. مومن با منکر درونش آشنا شود، ملحد با مومن درونش. شخص تا هنگامی که به مرتبه انسان کامل برسد پله پله پیش می‌رود. و فقط تا حدی که تضادها را پذیرفته، بالغ می‌شود.

1399-01-05
 golbahar_bookish

golbahar_bookish

قاعده ۳۴ از چهل قاعده شمس تبریزی
تسلیم شدن در برابر حق نه ضعف است نه انفعال. برعکس، چنین تسلیم شدنی قوی شدن است به حد اعلی. انسان تسلیم شده سرگردانی در میان موج‌ها و گرداب‌ها را رها می‌کند و در سرزمینی امن زندگی می‌کند.

1399-01-05
 golbahar_bookish

golbahar_bookish

قاعده ۳۳ از چهل قاعده شمس تبریزی
در این دنیا که همه می‌کوشند چیزی شوند، تو “هیچ” شو. مقصدت فنا باشد. انسان باید مثل گلدان باشد. همان طور که در گلدان نه شکل ظاهر، بلکه خلا درون مهم است، در انسان نیز نه ظن منیت، بلکه معرفت هیچ بودن اهمیت دارد.

1399-01-05
 golbahar_bookish

golbahar_bookish

قاعده ۳۲ از چهل قاعده شمس تبریزی
همه پرده‌های میانتان را یکی یکی بردار تا بتوانی با عشقی خالص به خدا بپیوندی. قواعدی داشته باش، اما از قواعدت برای راندن دیگران یا داوری درباره‌شان استفاده نکن. به ویژه از بت‌ها بپرهیز، ای دوست. و مراقب باش از راستی‌هایت بت نسازی! ایمانت بزرگ باشد، اما با ایمانت در پی بزرگی مباش!

1399-01-05
 golbahar_bookish

golbahar_bookish

قاعده ۳۱ از چهل قاعده شمس تبریزی
برای نزدیک شدن به حق باید قلبی مثل مخمل داشت. هر انسانی به شکلی نرم شدن را فرا می‌گیرد. بعضی‌ها حادثه‌ای را پشت سر می‌گذراند، بعضی‌ها مرضی کشنده را؛ بعضی‌ها درد فراق می‌کشند، بعضی‌ها درد از دست دادن مال… همگی بلاهای ناگهانی را پشت سر می‌گذاریم، بلاهایی که فرصتی فراهم می‌آورند برای نرم کردن سختی‌های قلب. بعضی‌هایمان حکمت این بلایا را درک می‌کنیم و نرم می‌شویم، بعضی‌هایمان اما افسوس که سخت‌تر از پیش می‌شویم.

1399-01-05
 golbahar_bookish

golbahar_bookish

قاعده ۳۰ از چهل قاعده شمس تبریزی
صوفی حقیقی آن است که اگر دیگران سرزنشش کنند، عیبش بجویند، بدش بگویند، حتی به او افترا ببندند، دهانش را بسته نگه دارد و درباره کسی حتی یک کلمه حرف ناشایست نزند. صوفی عیب را نمی‌بیند، عیب را می‌پوشاند.

1399-01-05
 golbahar_bookish

golbahar_bookish

قاعده ۲۹ از چهل قاعده شمس تبریزی
تقدیر به آن معنا نیست که مسیر زندگیمان از پیش تعیین شده. به همین سبب این که انسان گردن خم کند و بگوید: «چه کنم، تقدیرم این بوده»، نشانه‌ی جهالت است. تقدیر همه‌ی راه نیست، فقط تا سر دو راهی‌هاست. گذرگاه مشخص است، اما انتخاب گردش‌ها و راه‌های فرعی در دست مسافر است. پس نه بر زندگی‌ات حاکمی و نه محکوم آن.

1399-01-05
 golbahar_bookish

golbahar_bookish

قاعده ۲۸ از چهل قاعده شمس تبریزی
گذشته مهی است که روی ذهنمان را پوشانده. آینده نیز پس پرده خیال است. نه آینده‌مان مشخص است، نه گذشته‌مان را می‌توانیم عوض کنیم. صوفی همیشه حقیقت زمان حال را در می‌یابد.

1399-01-05
 golbahar_bookish

golbahar_bookish

قاعده ۲۷ از چهل قاعده شمس تبریزی
این دنیا به کوه می‌ماند، هر فریادی که بزنی، پژواک همان را می‌شنوی. اگر سخنی خیر از دهانت برآید، سخنی خیر پژواک می‌یابد. اگر سخنی شر بر زبان برانی، همان شر به سراغت می‌آید. پس هر که درباره‌ات سخنی زشت بر زبان راند، تو چهل شبانه روز درباره آن انسان سخن نیکو بگو. در پایان چهلمین روز می‌بینی همه چیز عوض شده. اگر دلت دگرگون شود، دنیا دگرگون می‌شود.

1399-01-05
 golbahar_bookish

golbahar_bookish

قاعده ۲۶ از چهل قاعده شمس تبریزی
کائنات وجودی واحد است. همه‌چیز و همه‌کس با نخی نامرئی به هم بسته‌اند. مبادا آه کسی را برآوری؛ مبادا دیگری را، به خصوص اگر از تو ضعیف‌تر باشد، بیازاری. فراموش نکن اندوه آدمی تنها در آن سوی دنیا ممکن است همه انسان‌ها را اندوهگین کند. و شادمانی یک نفر ممکن است همه را شادمان کند.

1399-01-05
 golbahar_bookish

golbahar_bookish

قاعده ۲۵ از چهل قاعده شمس تبریزی
فقط در آینده دنبال بهشت و جهنم نگرد. هرگاه بتوانیم یکی را بدون چشمداشت و حساب و کتاب و معامله دوست داشته باشیم، در اصل در بهشتیم. هرگاه با یکی منازعه کنیم و به نفرت و حسد و کین آلوده شویم، با سر به جهنم افتاده‌ایم.

1399-01-05
 golbahar_bookish

golbahar_bookish

قاعده ۲۴ از چهل قاعده شمس تبریزی
حال که انسان اشرف مخلوقات است، باید در هر گام به خاطر داشته باشد که خلیفه‌ی خدا بر زمین است و طوری رفتار کند که شایسته‌ی این مقام باشد. انسان اگر فقیر شود، به زندان افتد، آماج افترا شود، حتی به اسارت رود، باز هم باید مانند خلیفه‌ای سرافراز، چشم و دل سیر و با قلبی مطمئن رفتار کند.

1399-01-05
 golbahar_bookish

golbahar_bookish

قاعده ۲۳ از چهل قاعده شمس تبریزی
زندگی اسباب بازی پر زرق و برقی است که به امانت به ما سپرده‌اند. بعضی‌ها اسباب بازی را آن قدر جدی می‌گیرند که به خاطرش می‌گریند و پریشان می‌شوند. بعضی‌ها هم همین که اسباب بازی را به دست می‌گیرند کمی با آن بازی می‌کنند و بعد می‌شکنندش و می‌اندازندش دور. یا زیاده بهایش می‌دهیم یا بهایش را نمی‌دانیم. از زیاده روی بپرهیز. صوفی نه افراط می‌کند و نه تفریط. صوفی همیشه میانه را بر می‌گزیند.

1399-01-05
 golbahar_bookish

golbahar_bookish

قاعده ۲۲ از چهل قاعده شمس تبریزی
عاشق حقیقی خدا وارد میخانه که بشود، آنجا برایش نمازخانه می‌شود. اما آدم دائم الخمر وارد نمازخانه هم که بشود، آن جا برایش میخانه می‌شود. در این دنیا هر کاری که بکنیم، مهم نیتمان است، نه صورتمان.

1399-01-05
 golbahar_bookish

golbahar_bookish

قاعده ۲۱ از چهل قاعده شمس تبریزی
به هر کدام ما صفاتی جداگانه عطا شده است. اگر خدا می‌خواست همه عینا مثل هم باشند، بدون شک همه را مثل هم می‌آفرید. محترم نشمردن اختلاف‌ها و تحمیل عقاید صحیح خود به دیگران بی‌احترامی است نسبت به نظام مقدس خدا.

1399-01-05
 golbahar_bookish

golbahar_bookish

قاعده ۲۰ از چهل قاعده سمش تبریزی
اندیشیدن به پایانِ راه کاری بیهوده است. وظیفه تو فقط اندیشیدن به نخستین گامی است که برمی‌داری. ادامه‌اش خودبه‌خود می‌آید.

1399-01-05
 golbahar_bookish

golbahar_bookish

قاعده ۱۹ از چهل قاعده شمس تبریزی
اگر چشم انتظار احترام و توجه و محبت دیگرانی، ابتدا این‌ها را به خودت بدهکاری. کسی که خودش را دوست نداشته باشد ممکن نیست دیگران دوستش داشته باشند. خودت را که دوست داشته باشی، اگر دنیا پر از خار هم بشود، نومید نشو، چون به زودی خارها گل می‌شود.

1399-01-05
 golbahar_bookish

golbahar_bookish

قاعده ۱۸ از چهل قاعده شمس تبریزی
تمام کائنات با همه لایه‌ها و با همه بغرنجی‌اش در درون انسان پنهان است. شیطان مخلوقی ترسناک نیست که بیرون از ما در پی فریب دادنمان باشد، بلکه صدایی است در درونِ خودمان. در خودت به دنبال شیطان بگرد، نه در بیرون و در دیگران. و فراموش نکن هر که نفسش را بشناسد، پروردگارش را شناخته است. انسانی که نه به دیگران، بلکه به خود بپردازد، سرانجام پاداشش شناخت آفریدگار است.

1399-01-05
 golbahar_bookish

golbahar_bookish

قاعده ۱۷ از چهل قاعده شمس تبریزی
آلودگی اصلی نه در بیرون و در ظاهر، بلکه در درون و دل است. لکه ظاهری هر قدر هم بد به نظر بیاید، با شستن پاک می‌شود، با آب تمیز می‌شود. تنها کثافتی که با شستن پاک نمی‌شود حسد و خباثت باطنی است که قلب را مثل پیه در میان می‌گیرد.

1399-01-05
 golbahar_bookish

golbahar_bookish

قاعده ۱۶ از چهل قاعده شمس تبریزی
خدا بی‌نقص و کامل است، او را دوست داشتن آسان است. دشوار آن است که انسان فانی را با خطا و صوابش دوست داشته باشی. فراموش نکن که انسان هر چیزی را فقط تا آن حد که دوستش دارد، می‌تواند بشناسد. پس تا دیگری را حقیقتا در آغوش نکشی، تا آفریده را به خاطر آفریدگار دوست نداشته باشی، نه به قدر کافی ممکن است بدانی، نه به قدر کافی ممکن است دوست داشته باشی.

1399-01-05
 golbahar_bookish

golbahar_bookish

قاعده ۱۵ از چهل قاعده شمس تبریزی
خدا هر لحظه در حال کامل کردنِ ماست، چه از درون و چه از بیرون. هر کدام ما اثر هنریِ ناتمامی است. هر حادثه‌ای که تجربه می‌کنیم، هر مخاطره‌ای که پشت سر می‌گذاریم، برای رفع نواقصمان طرح‌ریزی شده است. پروردگار به کمبودهایمان جداگانه می‌پردازد، زیرا اثری که انسان نام دارد در پی کمال است.

1399-01-05
 golbahar_bookish

golbahar_bookish

قاعده ۱۴ از چهل قاعده شمس تبریزی
به جای مقاومت در برابر تغییراتی که خدا برایت رقم زده است، تسلیم شو. بگذار زندگی با تو جریان یابد، نه بی تو. نگران این نباش که زندگی‌ات زیر و رو شود. از کجا معلوم زیر زندگی‌ات بهتر از رویش نباشد.

1399-01-05
 golbahar_bookish

golbahar_bookish

قاعده ۱۳ از چهل قاعده شمس تبریزی
در این دنیا بیش از ستاره‌های آسمان، مرشدنما و شیخ‌نما هست. مرشد حقیقی آن است که تو را به دیدن درون خودت و کشف کردن زیبایی‌های باطنت رهنمون می‌شود. نه آن که به مریدپروری مشغول شود.

1399-01-05
 golbahar_bookish

golbahar_bookish

قاعده ۱۲ از چهل قاعده شمس تبریزی
عشق سفر است. مسافر این سفر چه بخواهد چه نخواهد، از سر تا پا عوض می‌شود. کسی نیست که رهرو این راه شود و تغییر نکند.

1399-01-05
 golbahar_bookish

golbahar_bookish

قاعده ۱۱ از چهل قاعده شمس تبریزی
قابله می‌داند که زایمان بی‌درد نمی‌شود. برای آنکه «تویی» نو و تازه از تو ظهور کند باید برای تحمل سختی‌ها و دردها آماده باشی.

1399-01-05
 golbahar_bookish

golbahar_bookish

قاعده ۱۰ از چهل قاعده شمس تبریزی
به هر سو که می‌خواهی – شرق، غرب، شمال یا جنوب – برو، اما هر سفری که آغاز می‌کنی سیاحتی به درون خود بدان! آنکه به درون خود سفر می‌کند، سرانجام ارض را طی می‌کند.

1399-01-05
 golbahar_bookish

golbahar_bookish

قاعده ۹ از چهل قاعده شمس تبریزی
صبر کردن به معنای ماندن و انتظار کشیدن نیست. به معنای آینده‌نگر بودن است. صبر چیست؟ به تیغ نگریستن و گل را پیش چشم مجسم کردن است، به شب نگریستن و روز را در خیال دیدن است. عاشقانِ خدا صبر را همچون شهد شیرین به کام می‌کشند و هضم می‌کنند. می‌دانند زمان لازم است تا هلال ماه به بدر کامل بدل شود.

1399-01-05
 golbahar_bookish

golbahar_bookish

قاعده ۸ از چهل قاعده شمس تبریزی
هیچ‌گاه نومید مشو. اگر همه درها هم به رویت بسته شوند، سرانجام او کوره راهی مخفی را که از چشم همه پنهان مانده، به رویت باز می‌کند. حتی اگر هم‌اکنون قادر به دیدنش نباشی، بدان که در پس گذرگاه‌های دشوار باغ‌های بهشتی قرار دارد. شکر کن! پس از رسیدن به خواسته‌ات شکر کردن آسان است. صوفی آن است که حتی وقتی خواسته‌اش محقق نشده، شکر گوید.

1399-01-05
 golbahar_bookish

golbahar_bookish

قاعده ۷ از چهل قاعده شمس تبریزی
در این زندگانی اگر تک و تنها در گوشه‌ی انزوا بمانی و فقط پژواک صدای خود را بشنوی، نمی توانی حقیقت را کشف کنی، فقط در آینه‌ی انسانی دیگر است که می‌توانی خودت را کامل ببینی.

1399-01-05
 golbahar_bookish

golbahar_bookish

قاعده ۶ از چهل قاعده شمس تبریزی
اکثر درگیری‌ها، پیش‌داوری‌ها و دشمنی‌های این دنیا از زبان منشأ می‌گیرد. تو خودت باش و به کلمه‌ها زیاد بها نده. در دیار عشق زبان حکم نمی‌راند. عاشق بی‌زبان است.

1399-01-05
 golbahar_bookish

golbahar_bookish

قاعده ۵ از چهل قاعده شمس تبریزی
کیمیای عقل با کیمیای عشق فرق دارد. عقل محتاط است. ترسان و لرزان گام بر می‌دارد. با خودش می‌گوید: «مراقب باش آسیبی نبینی.» اما مگر عشق اینطور است؟ تنها چیزی که عشق می‌گوید این است: «خودت را رها کن. بگذار برود!» عقل به آسانی خراب نمی‌شود. عشق اما خودش را ویران می کند. گنج‌ها و خزانه‌ها هم در دل ویرانه‌ها یافت می‌شود، پس هرچه هست در دل خراب است.

1399-01-05
 golbahar_bookish

golbahar_bookish

قاعده ۴ از چهل قاعده شمس تبریزی
صفات خدا را می‌توانی در هر ذره کائنات بیابی. چون او نه در مسجد و کلیسا و دیر و صومعه، بلکه هر آن همه جا هست. همانطور که کسی نیست که او را دیده و زنده مانده باشد، کسی هم نیست که او را دیده و مرده باشد. هر که او را بیابد تا ابد نزدش می ماند.

1399-01-05
 golbahar_bookish

golbahar_bookish

قاعده ۳ از چهل قاعده شمس تبریزی
قرآن را می‌توان در چهار سطح خواند. سطح اول معنای ظاهری است. بعدی معنای باطنی است. سومی بطنِ بطن است. سطح چهارم چنان عمیق است که در وصف نمی‌گنجد.

1399-01-05
 golbahar_bookish

golbahar_bookish

قاعده ۲ از چهل قاعده شمس تبریزی
پیمودن راه حق کار دل است، نه کار عقل. راهنمایت همیشه دلت باشد، نه سری که بالای شانه‌هایت است. از کسانی باش که به نفس خود آگاهند، نه از کسانی که نفس خود را نادیده می‌گیرند.

1399-01-05
 golbahar_bookish

golbahar_bookish

ی کتابیه که میگه حق نداریم کسی رو قضاوت کنیم و ما کاری به گناهای بقیه نداریم.

1399-01-05
 golbahar_bookish

golbahar_bookish

قاعده ۱ از چهل قاعده شمس تبریزی
کلماتی که برای توصیف پروردگار به کار می‌بریم، همچون آینه‌ای است که خود را در آن می‌بینیم. هنگامی که نام خدا را می‌شنوی ابتدا اگر موجودی ترسناک و شرم‌آور به ذهنت بیاید، به این معناست که تو نیز بیشتر مواقع در ترس و شرم به سر می‌بری. اگر هنگامی که نام خدا را می‌شنوی ابتدا عشق و لطف و مهربانی به یادت بیاید، به این معناست که این صفات در وجود تو نیز فراوان است.

1399-01-05
 Sanaz

Sanaz

رمان ملت عشق دارای دو داستان است که به صورت موازی اتفاق می افتند داستان اول در رابطه با زندگی زنی به اسم اللا و داستان دوم در قرن هفتم حول رابطه مولانا و شمس تبریزی میچرخد و چهل قاعده عشق را روایت میکند این رمان خواننده را با بخش هایی از زندگی و شخصیت مولانا آشنا میکند و به نظرم در کل ارزش خواندن دارد.

1398-11-29
 seahorse

seahorse

فیلسوف: صحبت کردیم و فهمیدم هر چیزی که من میدانم، او می بیند.
صوفی: صحبت کردیم و فهمیدم هر چیزی را که من میبینم، او میداند.

1398-11-26