فیلتر مصاحبه

(نوشتن یک کلمه از عنوان کافیست)

لک لک بوک

برترین کاربران مصاحبه

  • شب آرتور شنیتسلر

    گفت‌وگو با کریستوف کروتسلر

    در ابتدای این مراسم توماس کلویبر با ابراز خرسندی از حضور علاقه‌مندان ادبیات اتریش، با تشکر از #علی_دهباشی و دکتر #سعید_فیروزآبادی برای ترجمه‌ی سخنانش گفت:

    دو میهمان اصلی این مراسم به استثنای آقای شنیتسلر، جناب آقای #حداد و کریستوف ف. کروتسلر هستند که آقای حداد مجموعه‌ی داستانی را از شنیتسلر به فارسی ترجمه کرده‌اند.

    او سپس متنی آلمانی درباره‌ی کریستوف ف. کروتسلر خواند و گفت:

    کریستوف ف. کروتسلر متولد 1978 میلادی در وین-اوتاکرینگ است که از سال 2005 تا 2014 عضو ثابت فولکس تئاتر وین بود و از سال 2014 به عنوان هنرپیشه‌ی آزاد در برگ تئاتر وین و جشنواره‌ی زالسبورگ فعالی ...

    • مرور آثار یک نویسنده
    • دوران زندگی
    • داستان
    • مترجم
    • تفکرات و نظرات
  • آرتور شنیتسلر نویسنده‌ی وین است

    گفت‌وگو با علی‌اصغر حداد

    مجموعه داستان «دیگری» بعد از «بازی در سپیده دم» و «رؤیا» که در یک کتاب در آمدند، دومین کتابی است که از شنیتسلر با ترجمه شما منتشر شده، درست است؟

    بله، دومین کتاب است، اما علاوه بر این دو کتاب دو داستان کوتاه دیگر هم از شنیتسلر ترجمه کرده‌ام که در «مجموعه‌ی نامرئی» چاپ شده است. یکی از آنها داستان «ستوان گوستل» است که جزو مهم‌ترین کارهای شنیتسلر هم هست و دیگری داستان «مرده‌ها سکوت می‌کنند».

    «مرده‌ها سکوت می‌کنند» یک بار هم قبل از چاپ شدن در «مجموعه‌ی نامرئی»، به صورت تک کتاب درآمد.

    بله، آن را نشر تجربه چاپ کرد.

    مجموعه‌ی «دیگری» در زبان اصلی یک مجموعه‌ی مستقل است ب ...

    • مترجم
    • تفکرات و نظرات
    • مرور آثار یک نویسنده
    • دوران زندگی
  • مرثیه‌ای برای مرگ

    گفتگو با مریم حسینیان درباره‌ی «بهار برایم کاموا بیاور»

    کتاب، داستان از خواب بیدار شدن نیست! شما نشانه‌هایی از اتفاقات عجیب در فصل 3 و 4 می‌بینید و متوجه می‌شوید که جریان داستان عادی نیست. از فصل سفر به مشهد هم کاملامشخص می‌شود لایه‌ای زیر داستان وجود دارد. با کتاب «بهار برایم کاموا بیاور» میان اهالی ادبیات شناخته شده‌اید. مطلبی هست که لازم باشد اضافه کنید؟

    با این کتاب قدمی جدی به سمت دنیای خودم برداشتم، ولی درباره بخش دوم یعنی مطرح شدن، الان چنین تصوری ندارم و خوشحالم که این ذهنیت برایم ایجاد نشده است.

    کتاب شما مورد توجه قرار گرفت و دیده شد، حالاهم نامزد جایزه ادبی گلشیری شده است. این دیده شدن‌ها چقدر در بازار و فرو ...

    • داستان
    • معرفی / بررسی کتاب
    • مرور آثار یک نویسنده
    • برنده جایزه
    • نویسنده
  • درگیر تقدیم جوایز ادبی هستیم

    گفت‌وگو با زادی اسمیت

    به نقل از نیویورک بوکز- نویسنده کتاب «دندان‌های سپید» که در سال 2006 در میان 100 نفر از افراد پرنفوذ بریتانیا قرار گرفت می‌گوید:

    در آغاز مایل هستم جایگاه پوچ و بی‌اهمیت خود را در رابطه با موضوعی که می‌خواهم درباره آن بحث کنم اعلام کنم. پذیرفتن یک جایزه ادبی همیشه پوچ است اما در این شرایط نه تنها گیرنده جایزه بله کسی که جایزه را می‌دهد نیز احساس خوبی ندارد. وضعیت امروز ما چنین شده است که «ترامپ» به جایگاه ریاست‌جمهوری می‌رسد. و ما هنوز درگیر تقدیم جوایز ادبی هستیم. بسیاری اتفاقات دیگر دنیا نیز در تاریخ هشتم نوامبر بی‌اهمیت به نظر آمد و بهتر است اعلام نکنم نوشته‌های خودم ...

    • نویسنده
    • تفکرات و نظرات
    • دوران زندگی
  • کتاب‌های زیادی را تا پایان نخوانده‌ام

    گفت‌وگو با زادی اسمیت

    آرزو داشتید چه کتابی را شما می‌نوشتید؟

    دوست داشتم نسخه‌های بهتری از آثار خودم را می‌نوشتم.

    چه کتاب‌هایی در نویسندگی شما تاثیرگذار بوده‌اند؟

    به نظرم صادقانه‌ترین پاسخ به این سؤال می‌تواند کتاب‌های کودک باشد. من «انگشت جادویی»‌ نوشته‌ی #رولد_دال و تمامی سری داستان‌های «آنانسی» را انتخاب می‌کنم.

    به نظر شما چه کتابی به اندازه کافی دیده نشد؟

    به نظرم مهم‌ترین عامل دیده نشدن یک کتاب،‌ جغرافیا است. بسیاری از کتاب‌های فوق‌العاده که به زبانی غیر از انگلیسی نوشته شده‌اند به سختی به دست ما می‌رسند.

    من دو کتابی را که اخیراً مطالعه کرده‌ام انتخاب می‌کنم : «خانه‌ی دست‌ن ...

    • داستان
    • مرور آثار یک نویسنده
    • تفکرات و نظرات
    • نویسنده
  • عادت‌های نویسندگی یوسفی

    گفت‌وگو با محمدرضا یوسفی

    اگر به دوران کودکی و نوجوانی‌‌تان برگردید، آشنایی‌تان با کتاب و ادبیات چه زمانی و چگونه شکل گرفت؟

    من بسیار بچه شیطان و بازیگوشی بودم و اصلا درس‌خوان نبودم ولی از کودکی به شکل ناخودآگاه و کاملا غیرارادی تحت تاثیر قصه‌های مادرم، قصه‌های اقوام و اطرافیانم و روایت‌های نقال‌ها و پرده‌خوان‌ها بودم و علاقه‌ زیادی به این داستان‌ها داشتم. در آن زمان هنوز تلویزیون به این معنا در خانه‌ها رواج نداشت. نقال‌ها، شب‌های جمعه در گورستان و همچنین قهوه‌خانه‌ها و بازار حضور داشتند و پای قصه آن‌ها می‌نشستم. این مجموعه شرایط خودبه‌خود میل به هنر را در من بیدار کرد. یادم می‌آید کلاس سوم یا چه ...

    • داستان
    • مرور آثار یک نویسنده
    • دوران زندگی
    • تفکرات و نظرات
    • نویسنده